محمدطه عبدخدایی معاون محمد خاتمی در وزارت ارشاد در گفتگو با «مشرق» به بیان ناگفتههایی از انقلاب اسلامی و دوران همکاری با او در وزارت ارشاد پرداخت.
: مشرق: شما در جریان بمبگذاری و شهادت، شهید عزیز رجایی ویارانش هم شاهدی بر ماجرا بودید.
بله من در جریان شهادت مرحوم رجایی بودم. یعنی سر جنازهٔ ایشان حضور داشتم. جنازهٔ شهید باهنر را هم دیدم. زخمهای انقلاب اسلامی از همان روز شروع میشود؛ جایی که ما شاخه ترور منافقین را دیدیم، اما شاخه نفوذی آنها را ندیدیم. آن روزها من نماینده صداوسیما در هند بودم. اما به دلیلی به تهران آمده بودم. آقای کمال خرازی به من گفت برو در محل ترور و ببین چه اتفاقی افتاده است. حوالی غروب به آنجا رسیدم؛ جسد شهید رجایی را در راهرویی گذاشته بودند؛ جسد مطهر ایشان مهرومومشده بود؛ گفتند جسد شهید باهنر را به پزشکی قانونی فرستادهاند. داخل صحنه یک کیسهزباله هم بود که گفتند جسد کشمیری است، چقدر من برای او گریه کردم. درحالیکه یک فاجعه بزرگ رویداده بود؛ همان شب آقای بهزاد نبوی مصاحبه کرد و گفت یک ترقه ترکیده است.
: مشرق: جسد شهید رجایی سالم بود؟ قابلتشخیص بود.
سالم بود. همینطور روی برانکارد. قابلتشخیص بود. آنجا خانم آقای رجایی بود، برادر آقای رجایی بود، من بودم. سه چهار نفر بودیم.
مشرق: بهزاد نبوی هم آنجا بود؟
بهزاد آنجا نبود.
مشرق: خب چرا بهزاد نبوی آن مصاحبه را کرد؟ برخی میگویند جریانی پرونده ترور را منحرف کرد.
اینجا همان خط نفوذ وارد میشود. آن زخمی را که آقا میفرمایند زخم کهنه ایست همینجاست. من از شما سؤال میکنم که این کیسهٔ زباله را چه کسی درست کرد؛ چه کسی در آن را بست؟ تا فرصت ایجاد شود و کشمیری از کشور فراری شود!
مرحوم شهید دستجردی که حدود ۱۵ روز بعد از ترور به خاطر موج انفجار به شهادت رسید؛ گفته است که کشمیری بین مرحوم رجایی و شهید باهنر نشسته بوده و دبیر جلسه شورای امنیت بوده؛ اما در بین جلسه بیرون میرود؛ اما خود کشمیری سه نفر دیگر نیز همراهش از جلسه خارج شدهاند؛ یکی بهزاد بود؛ یکی خسرو تهرانی و دیگری فردی که بعدها در زندان خودکشی کرده است.
مشرق: نامش تقی محمدی است.
: بله؛ ببینید من بحثم آن است که چهل سال از انقلاب گذاشته؛ در سازمانهای امنیتی چون سیا پروندهها با گذر زمان امکان انتشار دارد؛ آیا وقت آن نرسیده است که بگوییم در اتاق رجایی بهوقت انفجار چه گذشته است؟ اگر این مسائل مشخص نشود؛ مردم فرق بین انقلابی و غیرانقلابی رو تشخیص نداده و به وضعیت فعلی میرسند. محاسبات آمریکاییها این بود که روحانیت نهضتهایی رو به وجود آورده ولی در ادارهاش ناموفق است. در مشروطه ما میبینیم که شیخ زنجانی را می آورنده شیخ فضلالله را اعدام کرده و پرونده دادگاهش را میسوزاند. اینها فکر میکردند جمهوری اسلامی هم یکچیزی شبیه مشروطه میشود. در روزهای اول انقلاب به این نتیجه رسیده بودند که میتوانند انقلاب را منحرف کنند؛ زیرا در ابتدا سنجابی وزیر خارجه شد و بنیصدر رئیسجمهور؛ جالب است بدانید بنیصدر نظرش آن بود که بگذاریم دشمن وارد خاک ما شود و بعد گازانبری آنها را بیرون کنیم؛ وقتی دشمن وارد کشورم شد، دشمن آمد توی خانه بعد شما میتوانی با عملیات گازانبری بیرونش کنید؟ عین همین جریان اگر داعش وارد کشور میشدند دیگر خارج شدنش با کرامالکاتبین بود. چقدر باید کشته میدادیم که خارجشان کنیم. لذا ما باید در نطفهاش آنجا خفه میکردیم. در خود سوریه خفه میکردیم. در عراق خفه میکردیم. ببینید این نگاه شهید سلیمانی و نگاه حضرت آقا بر همین مبنا هست که باید در نطفه خفه شوند. معنای نفوذ و مقابله با آن را با همین مثال بهخوبی متوجه میشویم.: مشرق: در مسیر انقلاب اسلامی دشمن سعی کرده هم نفوذ امنیتی کند و هم نفوذ سیاسی؛ اقتصادی و هم نفوذ فرهنگی این ۴ حوزه را باید جداگانه از هم دید؟
هر چهار مورد را باید در کنار هم دید، مثلاً جریانی است که هم سیاسی شده؛ همدستش در اقتصاد است، هم کار فرهنگی کرده و هم در مسائل امنیتی دخالت داشته است.
مشرق: مصداق هم دارد؛ من اگر کمی در تاریخ انقلاب نگاه کنم افرادی مثل موسوی خوئینی را شبیه به تعبیر شما میبینم…
بله ماستمالی پرونده شهادت شهید رجایی ویارانش دست همین آقای موسویخوئینیها است. ۱۵ خرداد شاه یک سخنرانی در قم دارد، بانام «ارتجاع سرخ و سیاه.»؛ شاه تشریح میکند آنهایی که مبارزه کردند و این روحانیونی که امام در رأس آن بود؛ ارتجاعاند؛ با ارتجاع سرخ که کمونیستها بودند یکی شدند و علیه من قیام کردند. حالا شما ببینید آقای خوئینیها در نوارهای درسهای توحید چه گفته است!
مشرق: با تفسیرهای مارکسیستی از قرآن حرف شاه را عملی کرده است
: دقیقاً تفسیرهای مارکسیستی که شاه ارادهاش را داشت را ایشان تبیین کرده است، ریشه نفوذ از همینجاست.
مشرق: خط امنیتی پشت اینها چه کشورهایی است؟ انگلیسی یا آمریکاییها؟
هم خط انگلیسیها؛ هم آمریکاییها و هم اسرائیل. ببینید طراح اصلی اسرائیل است. پول جریان را هم عربستان تقبل میکند. صهیونیسم شیعه شناسی کرده است؛ کاری که ما نکردهایم.
: مشرق: مصداقی هم دارد این بحث شما؟
خطی که بهعنوان یک سوپر انقلابی در همان بدو تأسیس جمهوری اسلامی میان مردم نارضایتی ایجاد میکند؛ همان خط نفوذ خارجی است؛ مثلاً ویدئو ممنوع میشود. دستگاه ویدئو چرا ممنوع شد؟ در وزارت خانهای که آقای خاتمی وزیراست. آقای مصطفی تاجزاده هم جزوه مدیران است، شدیدترین برخوردهای فرهنگی و نارضایتی تکثیر میشود. خاطرهای نقل کنم جالب است؛ یادم هست رفته بودم اجلاس توریسم در پاریس، داشتم برمیگشتم در هواپیما برگههایی میدادند که چه چیزهایی در ایران ممنوع است، مثلاً مواد مخدر، ورود اسلحه، ورود مشروبات الکلی و دستگاه و فیلم ویدئو و… یک آقایی به مهماندار میگوید «من دوربین ویدیو دارم با آنچه کنم؟»، مهماندار میدانست من معاون گردشگری هستم گفت “از آن آقا بپرس”، آن آقا با لهجه صحبت میکرد و گفت با این چه کنم؟ من هم نمیدانستم چه بگویم! گفتم بیایید فرودگاه راهنمایی میکنند که چه کنید. من آمدم در جلسهٔ معاونین این را مطرح کردم که چرا ما این کار را میکنیم؟، آقای تاجزاده روبهروی من بود، گفت آقا رفته فرنگ متجدد شده! و یکسری آقایان ما را هو کردند که چنین سخنی را گفتیم. بعد آقای خاتمی گفت: پس مواد مخدر را هم آزاد کنیم! من گفتم مواد مخدر ماهیتش مشکل دارد. پس شما دوربین عکاسی را هم ممنوع کنید چون ممکن است با دوربین عکاسی عکسهای مستهجن گرفته شود. آقای تاجزاده دوباره رو به من گفت آقا لیبرال شده. آقا رفته فرانسه عوضشده است. ایشان اولین مدیر مطبوعات کشوراست. سانسور مطبوعات را چه کسی آورد؟ باید از خودشان این سؤال را پرسید! من امروز میگویم آقای تاجزاده؛ جلوی آینه بایست و وجدانت را قاضی کرده و ببین چه بلایی سر این ملت آوردی…: مشرق: داخل وزارت ارشاد یکخطی هم بود درباره اخراج هنرمندان.
این موارد قبل آمدن من بود، حتی ۵۲۰ رقاصه را اینها طرح اخراجشان رو داده بودند که من رد کردم؛ اینها آمدند و حکم هنرپیشگی گرفتند و برخی همالان بازنشست شدند، شما آخرین صحبتهای آقای کشاورز رو نگاه کنید میگوید «آقاخامنه ای» ما را نجات داد؛ مصاحبهاش هست.
مشرق: شما با فیضالله عرب سرخی همکار بودید؛ روایت است آقای عرب سرخی کارگردانها رو شلاق میزد، صحت دارد این موضوع؟
ببینید عرب سرخیترشی فروش بود که یکباره مسئول حراست وزارت ارشاد شد.
مشرق: آمد داخل حراست آقای خاتمی؟
ببینید ایشان نه ریشه درست انقلابی دارند و نه ریشه درستدینی دارند و نه ریشه درست وطنی دارند. خود آقای بهزاد (نبوی) آقای بهزاد چرا رفته زندان؟
مشرق: قبل از انقلاب را میفرمایید؟ در گروهی چریکی عضویت داشته است.
بله، ایشان به جرم دفاع از امام زندان رفته است؟ به جرم دفاع از پانزده خرداد زندان رفته است؟ خیر او یک مارکسیست لنینیست بوده با مصطفی شعاعی رفاقت داشت مشرق: این آقایان وقتی گفتگو میشود؛ ادعا میکنند خط امامی هستند و ولایتفقیه را قبول دارند.
در زمان خاتمی دو شورای معاونین بود. یکی شورای تصمیمگیری که در دفتر معاون مطبوعاتی در چهارراه مهناز تشکیل میشد و دیگری در دفتر خود آقای خاتمی در وزارت خانه؛ در جلسات خیابان مهناز آقای بهزاد (نبوی)، عرب سرخی، ابطحی؛ تاجزاده و امین زاده بودند. در همین جلسات همین گروه محدود تصمیم میگرفتند که چه کسی روزنامه داشته باشد و چه کسی نداشته باشد؛ اینها خودشان دیکتاتور بودند؛ من گفتگوهای شخصی بسیاری با اینها داشتهام یک خط از نظریه ولایتفقیه را در عمل و نظر قبول ندارند.
مشرق: خود خاتمی چه وضعیتی دارد؟
آقای خاتمی تابع نفوذیها است.
مشرق: اگر اینطوری باشدکه سادهلوح و جاهل است؛ مثل منتظری…
ببینید آن موقع هم که ایشان وزیر بود میگفتند وزارت ارشاد؛ “هفتاد وزیره و یک معاون وزیر”؛ که منظور از معاون همین خاتمی بود.
مشرق: چه شد که انقلابینماهای رادیکال با آن اندازه از ادعا پوست میاندازد.
اصلاً مأموریت عوض شد. من اعتقادم آن است که این خط؛ همان خطی است که هفده هزار نفر شهید روی دست ما گذاشت. با عنوان انقلابی در میان ما نفوذ کردند؛ همین آقای تاجزاده که امروز دموکرات شده است در دانشگاه دیوارکشی کرده بود؛ درواقع میان دخترها و پسرها چادر کشیده بود. گزارش کارش را فرستادند و بساط این بدعت جمع شد. او ادعا میکند دکتری گرفته است، از او میخواهم مدارک تحصیلی خودش را منتشر کند تا مشخص شود وضعیت تحصیلیاش چگونه بوده و از چه مسیری مدرک گرفته است.
مشرق: خطشان آرامآرام از ابتدای دهه هفتاد با شعار اجتماعی شدن عوض میشود.
درنهایت کارشان با توطئه سال ۸۸ به پایان رسید.
مشرق: درباره نفوذ این جریان در شریانهای اقتصادی هم خوب است کمی توضیح دهید.
در وزارت صنایع افرادی چون بهزاد نبوی و سازگارا جمع میشوند، رهبری با اینها بهشدت زاویه دارد، دقت کنید در صنایع موشکسازی که خط نبوی نفوذ نکرده است ما به موشک نقطه زن رسیدهایم؛ اما چرا در خودروسازی اینقدر عقب افتادیم؟ بهزاد نبوی صنایع سبک و سنگین را از هم جدا کرد، نفوذشان را با خرابکاری پیش بردند. اصلاحطلبان دستشان به صنایع دفاعی کشور نرسید و الا آنجا را هم مانند کارخانههای خودروساز فشل میکردند.
مشرق: به نظر شما اینها به پایان مأموریتشان رسیده و از حالا به بعد پروژه براندازی را پیش میبرند؟
اینها فکر میکردند میتوانند نظام رو ساقط کنند. اینها حاج قاسم را درک نکردهاند؛ اتمسفر و بچههای حاج قاسم را هم درک نکردهاند و لذا گمان باطل دارند که میتوانند نظام را ساقط کنند،
مشرق: تاجزاده وقتی از زندان بیرون میآید؛ اولین پروژهاش را روی مسئله سوریه تعریف میکند. قبل از آمریکاییها این اصلاحطلبان رادیکال هستند که روی مسئله منطقهای ایران تمرکز کردهاند.
اینها با دستور پیش میروند؛ تاجزاده بهاینعلت روی سوریه کار میکنند که دشمن از آنها خواسته حاج قاسم را ازلحاظ فرهنگی و شخصیتی شهید (ترور) کنند تا بعدها بتوانند فیزیکی نیز او را به شهادت برسانند. من سیاسیام، اول نیمهخالی را میبینم. من نمیتوانم قبول کنم؛ آقای بهزاد نبوی بدون هیچ چشمداشتی از مارکسیست به مسلمان دو آتشه تبدیلشده است. اینها تا بن دندان وزارت خانهها و ادارهجات را لیبرال کردند.
مشرق: شما مدتی هم در خانه فرهنگ پاریس بودید؛ آن فعالیتش متوقف شد؟
توطئه آقایان بود که خانهٔ پاریس را از بین ببرند. میخواستند فرهنگ ناب و زیبای امام (ره) در غرب دیده نشود؛ در خرابی آن نقش داشتند، مهاجرانی خانه پاریس رو خراب کرد
ثبت دیدگاه