جای خالی تولیداتی از جنس نماهنگ «سلام فرمانده» و تشنگی و اشتیاق کودکان و نوجوانان برای چنین محتوایی، یکی از ادله اثباتکننده مهجوریت ظرفیت بسیار مهم و پرجاذبه آثار موسیقایی در سیاستهای فرهنگی است.
جای خالی تولیداتی از جنس نماهنگ «سلام فرمانده» و تشنگی و اشتیاق کودکان و نوجوانان برای چنین محتوایی که در اقبال و پذیرش این کار از سوی همین گروههای سنی دیده شد، یکی از ادله اثباتکننده مهجوریت ظرفیت بسیار مهم و پرجاذبه آثار موسیقایی در سیاستهای فرهنگی است. این مهجوریت در حالی است که دستگاههای دولتی و حاکمیت متعددی در کشورمان هستند که راجع به تولیدات آثار موسیقایی (اعم از سرود، ترانه و آهنگ) وظایف و تکالیف مشخصی دارند، اما کمکاری آنها باعث شده این عرصه مهم و اثرگذار دودستی به تولیدات سخیف و مبتذل تقدیم و واگذار شود. نگاهی اجمالی به چالشهای عرصه موسیقی کودک و نوجوان، تقویت تولیدات جذاب و مخاطبپسند و نقد نماهنگ «سلام فرمانده» و بررسی علت اقبال به آن محورهای گفتوگوی روزنامه جوان با میلاد عرفانپور، رئیس مرکز موسیقی حوزه هنری است.
به نظر شما چرا مسئولان در طول این چند دهه، نگاه ثابت و متناسبی به عرصه مهم موسیقی کودک و نوجوان نداشتهاند؟
در حوزه موسیقی یک مطلب کلی که به دلیل درازدامن بودن بحثش نمیتوان خیلی به آن ورود کرد، این است که ما کلاً در طول چند دهه اخیر در حوزه سیاستگذاری کلان موسیقی دچار بلاتکلیفی و یک نوع عملکرد ناموفق بودهایم.
متأسفانه کارها آنقدر کم و ضعیف بوده که حتی نمیتوان از آن با عنوان «عملکرد ناموفق» یاد کرد.
همینطور است! البته ما توجه به اینگونه مسائل را در سندی که نوشته شده و انشاءالله قرار است در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بحث و چکشکاری کارشناسان قرار بگیرد، آوردهایم و در مورد آنها بحثهای مفصلی شده است. همانطور که اشاره کردم، چون بحث طولانی و پرشاخهای است، نمیتوانم به آن ورود کنم، اما مهمترین مسئله موسیقی کشور عدم تبیین جایگاه موسیقی بوده که این در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و فرصتها و تهدیدها منجر به این شده که ما از این هنر که اتفاقاً پرمصرفترین هنر در جامعه محسوب میشود از فواید و فرصتهایش غافل شویم و دچار آسیبهایی شدیم که ناشی از این غفلتها و همچنین ناشی از عدم اهتمام و مدیریت درست حوزه موسیقی است.
برای حل این مشکل چه کارهایی باید انجام شود؟
حل این مشکل نیازمند راهبردهای اساسی حاکمیتی است که از دست یک نهاد و دو نهاد ساخته نیست، بلکه نیازمند یک همت عمومی در کشور است. البته باید اشاره کنم که به دلیل این اتفاق، مهمترین عارضهای که در موسیقی ما به وجود آمده، تخریب ذائقه موسیقایی مردم است، بهخصوص جوانان و نوجوانان.
منظورتان از تخریب ذائقه موسیقایی، ارائه آثار و محتواهای نازل و ضعیف است؟
منظور این است که مخاطب ما در مرحله انتخاب موسیقی به واسطه عدم شناخت نسبت به موسیقی مطلوب به موسیقیهایی گرایش پیدا میکند که مصرفی، سخیف، کممایه یا مبتذل هستند. مبتذل به معنای فنی و محتوایی، یعنی موسیقی که بنمایههای اصیل هنری و همچنین بنمایههای اصیل محتوایی ندارد.
این مسئله را ناشی از چه چیزی میدانید؟
اصلیترین دلیل آن، این است که ما نسبت به آموزش مبانی موسیقی و ترویج موسیقی مطلوب اهتمام نکردهایم، چون نسبت به موسیقی تکلیفمان را در حوزه طراحی و ارائه خطمشی انجام ندادهایم. اگر تکلیف روشن میشد و اثرگذاری موسیقی را هم میدانستیم، همان اثرگذاری که در بزنگاههای مهم انقلاب آن را حس کرده و دیدهایم که در بزنگاههای خاص چطور موسیقی پای کار انقلاب آمده و مردم و نظام را حفظ کرده است، اما این مسئله را ما هیچوقت قدر ندانستیم. اگر مبانی موسیقی را تبیین و ترویج میکردیم و آن را آموزش میدادیم، نوجوانان ناخودآگاه گرایش ذوقشان به سمت موسیقیهای خوب میرفت. آن کشورهایی که مبانی موسیقی را از سنین کودکی آموزش میدهند، این تجربه را داشتهاند که کودکان و نوجوانانی که موسیقی را به صورت کلاسیک یاد گرفتهاند، نهتنها خودشان سراغ موسیقیهای غیراصیل همچون موسیقیهای نوینی مثل رپ و امثالهم نمیرفتند، بلکه حتی از این جنس موسیقی تنفر هم پیدا میکردند.
این نکته که اشاره کردید یک استناد پژوهشی است؟
بله، نتیجه پژوهشهایی است که در دنیا صورت گرفته است، اما متأسفانه در ایران چنین چیزی نداریم و حتی در آموزش و پرورش، آموزش مبانی موسیقی را حذف کردهایم. آموزش اصولی و علمی موسیقی میتوانست ما را در مواجهه با تولیدات موسیقایی مبتذل و سخیف و خیلی از عارضهها ایمن و واکسینه کند. اجمالاً اینکه رسیدیدم به مرحلهای که ذائقه موسیقایی نوجوان ما از حیث فنی، گرایش به آثاری دارد که جذابیت دارند، اما اصالت هنری کمی دارند مثل موسیقیهای رپ، کیپاپ، متال و امثالهم یا موسیقیهای مصرفی پاپی که درست و پرمایه نیستند. ما در چنین شرایطی شاهد هستیم که بهتبع همه این معضلاتی که وجود داشته، توجه به موسیقی نوجوان هم کم بوده، حالا در این شرایط کمتوجهی به موسیقی نوجوان و آثاری که اخیراً تولید شدهاند مثل آن نماهنگ «دهه هشتادیها» بهرغم تمام انتقاداتی که همگان داشتند، با این حال بنده به دلیل قدمی که برای موسیقی نوجوان برداشته شده بود، با وجود کمی و کاستیهایی که داشت آن را تحسین کردم.
به نظر میرسد نماهنگ «سلام فرمانده» اثر رو به جلوتری نسبت به متشابهات قبلی باشد.
کار «سلام فرمانده» و اثر دیگری (رفیق شهیدم) را که این گروه خلق کردند، باید تحسین کرد، چون این گروه در عرصه موسیقی نوجوان قدمی برداشته است، از طرفی باید باب نقد باز باشد، مثلاً اینگونه موسیقی از لحاظ لحنی شباهتهایی با موسیقی رپ دارد و شاید یک جاهایی کمی نزدیک میشود به آن دست از موسیقیهایی که از منظر هنری موسیقیهای خوب و متعالی نیستند یا از حیث متنی، متن هنری و ادبی پیشروی ما نیست. از این جهات قطعاً باید کار را مورد نقد و بررسی قرار داد، اما باید آن را نیز تحسین کرد که یک کار پرتلاش و مؤمنانهای در عرصه موسیقی شکل گرفته که مخاطبهای زیادی را هم با خودش همراه کرده است. البته میخواهم این نکته را هم تأکید کنم و بگویم اگر یک اثری مخاطب زیادی پیدا کرد، لزوماً نباید فکر کرد که همه ارکان آن اثر خوب هستند. الان یک بخشی از موسیقیهای رپ در انواع مختلف و محتواهای مختلف، مخاطبان میلیونی دارند، اما این موضوع دلیل خوب بودنشان نیست، ولی باید باب این تولیدات باز باشد تا کمکم به تولیدات بهتر برسیم.
ارزیابی شما از علت اقبال مخاطبان، بهخصوص طیف کودکان و نوجوانان به نماهنگ سلام فرمانده چیست؟
من کلاً اعتقاد دارم در هنر، شعر و موسیقی اگر به کاری اقبال عمومی میشود و این اقبال در دلها اثر میگذارد و مینشیند، اگر محتوا هم محتوای خوبی باشد، مهمترین دلیل آن میتواند اخلاص و جوششی باشد که پشت چنین کارهایی هست. همین اخلاص و جوشش است که موجب میشود شعری که شاید از لحاظ ساختاری و فنی شعر خوبی نباشد و ضعفهایی داشته باشد یا موسیقی که یک موسیقی اصیل نباشد و مشکلاتی هم داشته باشد به آن اقبال نشان داده شود. قطعاً پشت این کار، هنرمندانی بودند که با جان و دل تلاش کردند تا اتفاقی را رقم بزنند و این تلاش مؤمنانه موجب تأثیرگذاری مثبت نسبت به این کار شده و در خانه خودم هم که نقدهایی نسبت به آن دارم، فرزندانم آن را زمزمه میکنند و لذت میبریم.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه