در دوران شیوع ویروس کرونا نیز نمیتوان اطمینان صد در صدی داشت که طرحهایی همچون اپلیکیشن «شاد» به موفقیت برسند چرا که همانطور که گفته شد از حالا بسیاری از مدارس از سیستمهایی چون واتساپ و تلگرام و یا برخی پیامرسانهای بومی برای رد و بدل اطلاعات بین والدین، دانشآموزان و معلمها استفاده میکنند و موضوعی به جز جبر قانونی نمیتواند آنها را وادار به استفاده از شبکههای دیگری بکند؛ موضوعی که «رضا اسدی» استاد علوم ارتباطات دانشگاه نیز در گفتگو با دیجیاتو به آن تاکید میکند:
«پیامرسانهایی که تحت عنوان یک پیام رسان آموزشی چه در سیستم آموزش و پرورش و چه در سیستم دانشگاهی عرضه میشوند، عمدتا با مشکلات عدیدهای همراه هستند و این مشکلات سختیها و چالشهای زیادی برای یاددهندگان و یادگیرندگان به وجود میآورد. سرنوشت آنها سرنوشتی مشابه پیامرسانهای بومی تعریف میشود، ولو کمی بدتر از آنها. حتی مدلهای کوچک این پیامرسانها که در یک دانشکده چند صد نفره ایجاد میشود، مشکلاتی دارد و از آنجایی که چند صد نفر، کاربران زیادی برای یک برنامه به شمار نمیآیند، تیم سازنده معمولا به همان ارائه نسخه اولیه اکتفا کرده و سعی در حل مشکلات برنامه خود ندارد.»
اسدی همچنین میگوید که هزینه درستی برای تولید این برنامهها تاکنون صورت نگرفته و تیمهایی که وارد ساخت این پروسهها شدند عمدتا خارج از فضای آموزش بودهاند و از همین رو درک درستی از چگونگی ساخت یک برنامه با ارزشهای افزوده معتبر بازماندهاند. او تاکید دارد که در دوران کنونی هم نمیتوان به موفقیت طرح برنامههایی چون شاد صد درصد ایمان و اطمینان داشت، چرا که از دید او سرمایه اعتماد مردم نسبت به اینگونه برنامهها از بین رفته است و بازگرداندن آن کاری نیست که حتی کرونا بتواند آن را انجام دهد:
«از طرفی رها ساختن مدارس و ایالت شدن آنها با قوانین و فرمول خودشان در این دوران تعطیلی، کار درستی نیست اما اینکه بتوانیم مطمئن باشیم زور مدارس به والدین ناراضی از تبدیل شدن به مصرفکنندگان این برنامهها میرسد یا خیر، مساله پیچیدهای است. اینکه آیا مدارس میتوانند والدین را مجاب به حضور در این برنامهها کنند و آیا خود معلمها، جملگی نسبت به این فناوری روی خوش نشان خواهند داد یا خیر، از مسائلی است که در دوران شیوع کرونا نمیتوان به طور دقیق به آن رسیدگی کرد و راهاندازی عجولانه این چنین طرحهایی در زمانی که اکثر مردم در قرنطینه خانگی به سر میبرند، بیتدبیری است. این چنین موضوعاتی باید پیشتر رخ میداد تا مشکلات آن حل و فصل شود، این اقدام درست مانند ساختن یک پناهگاه در وسط میدان جنگ است.»
به گفته اسدی به کار گیری شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در هر دو فرایند آموزش و یادگیری از منظر کارشناسان و ذینفعان این موضوع یعنی معلم و شاگرد (و یا استاد و دانشجو) کاملا محرز است: «یادگیری غنی شده مبتنی بر وب، علی رغم موانع و چالش های درک شده بستری مناسب برای تسهیل، تسریع و خلاقیت در فرایند آموزشی است. ارسال همزمان اطلاعات در حجم وسیع، یادگیری فرامکانی و فرازمانی، تسریع فرایند آموزش و تسهیل این فرایند، چند وجهی سازی آموزش و به کارگیری همزمان صدا و تصویر و متن و فیلم از جمله ویژگیهای مثبت این مورد است.»
در پایان باید گفت بحث آموزش آنلاین شاید نتواند جای آموزش فیزیکی و حضوری را به مثابه کاهش ارتباط کلامی و مشارکتهای بین فردی و دیگر موارد به درستی پر کند، ولی امری ضروری به نظر میرسد و عدم وجود آن تا به امروز در سیستم آموزشی کشور یک علامت سوال بزرگ بدون جواب است و رسیدن به آن در دوران کنونی، امری سخت به نظر میرسد که کمی دیر به آن رسیدگی میشود.
ثبت دیدگاه