اکنون پس از نزدیک به دو دهه، سران جدید عراق سودای احیای شکوه گذشته را در سردارند، اما از نظر آنها این مهم ممکن نیست جز با کاهش تنش میان آمریکا و ایران از یک سو و عربستان و ایران از سوی دیگر به عنوان دو قدرت درگیر و رقیب در منطقه.
جایگاه تاریخی بغداد در منطقه بر کسی پوشیده نیست. یک سر مهم تحولات چهارده قرن گذشته در دو جهان عرب و اسلام به بغداد بر میگردد؛ اغلب سرمنشآ تحول بوده است. نام بغداد ابهت و وقار خاصی داشت که رفته رفته این بار معنایی سیاسی و فرهنگی را از دست داد و بغدادِ تاثیرگذار به بغدادِ تاثیرپذیر بدل شده است.
بازستانی این جایگاه تاریخی همواره دغدغه طیفی از سیاستمداران عراقی در یک قرن گذشته بوده و هست، اما آنچه بر سر عراق از ۲۰۰۳ متعاقب حمله آمریکا آمد، تقریبا بیسابقه بود و کلا این کشور از معادلات منطقه حذف و به آوردگاه بازیگران منطقهای و بینالمللی و تسویه حساب آنها تبدیل شد.
اکنون پس از نزدیک به دو دهه، سران جدید عراق سودای احیای شکوه گذشته را در سردارند، اما از نظر آنها این مهم ممکن نیست جز با کاهش تنش میان آمریکا و ایران از یک سو و عربستان و ایران از سوی دیگر به عنوان دو قدرت درگیر و رقیب در منطقه. اما پس از نومیدی بغداد از فرجام میانجیگری در تنش میان تهران و واشنگتن و گره خوردن آن به پروندههای متعددی که ایجاد گشایش در آن از توان عراق خارج است، میانجیگری معطوف به کاهش تنش میان تهران و ریاض را در دستور کار خود قرار داد و از آوریل گذشته در کنار تلاش کشورهای دیگری در منطقه توانست گفت وگویی را میان دو طرف در بغداد کلید بزند و امید داشت که با حضور رهبران دو کشور در اجلاس منطقهای بغداد گشایشی جدی حاصل شود. ولی سران هر دو کشور غایبان بزرگ نشست امروز بودند. تا این لحظه هم دیداری میان دو وزیر امور خارجه برگزار نشده است. این نشان میدهد، هنوز فاصلهها زیاد است و در این زمینه اجلاس بغداد دستاوردی کسب نکرد و اگر هم فرضا دیداری برگزار میشد یا شود، باز بعید میدانم شاهد آشتی زودهنگام تهران و ریاض و کاهش تنشها باشیم.
اما در آن سو، اجلاس یک هدف عمده دیگر و چه بسا عمدهترین هدف را داشت و آن هم بازگشت به زیست بوم سیاسی عربی است. این هدف در حال تحقق است. رهبران هر دو بلوک و یا به عبارتی دیگر سه بلوک عربی جهان عرب، از عربستان، امارات، مصر و قطر در نشست امروز بغداد حضور داشتند. در واقع، لسان حال اجلاس بغداد فراخوان همه بازیگران عرب برای حضور فعال در عراق تحت لوا و به بهانه یک نشست منطقهای با حضور ایران بود که چندان هم به ظاهر حساسیتبرانگیز نباشد؛ فراخوانی که هدف غایی آن موازنهسازی در مقابل نفوذ سخت و نرم تهران و به تدریج کاهش آن به نفع نفوذ عربی است که بتواند خلاء احتمالی ناشی از تغییر راهبرد آمریکا در منطقه از شکل سخت افزاری آن به نرم افزاری و تمرکز بر مواجهه با چین را پر کند.
از این رو، جالب اینجاست که همه این بازیگران عرب حاضر در اجلاس بغداد، متحد آمریکا هستند که اگر حضور فرانسه و ترکیه، دو متحد دیگر آن در ناتو، را هم اضافه کنیم، میتوان گفت که آمریکا با این که حضور فیزیکی در اجلاس نداشت. اما حضور “غائبانه” آن پررنگتر از ایران بود که سوریه به عنوان تنها حکومت متحد عربی از غائبان نشست بود. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که عدم مشارکت رئیس جمهوری ترکیه احتمالا به دلیل حساسیتهای آنکارا نسبت به حضور برخی رهبران منطقه از جمله عبدالفتاح سیسی باشد که معمولا اردوغان از دیدار با وی در نشستهای منطقهای و بینالمللی طفره میرود. البته دلیل دیگر عدم حضور اردوغان میتواند پایین بودن انتظارات آن از نتایج احتمالی اجلاس باشد.
البته ناگفته هم نماند که قبل از نشست امروز نیز دولت عراق تمایل به این بازگشت را کلید زده و نمود علنی آن را میتوان در نشست سران سه کشور اردن، مصر و عراق در ژانویه گذشته در بغداد دانست.
واقعیت این است که با توجه به بحران اقتصادی عراق به ویژه در حوزه خدمات عمومی و انرژی برق، بازیگران ثروتمند عرب بهتر و بیشتر از ایران که با مشکلات اقتصادی و تحریمهای آمریکا مواجه است، میتوانند کمک کنند که برآیند تدریجی این وضعیت تقویت و تثبیت نقش موازنهساز عربی ـ غربی در مقابل نفوذ ایران در عراق در آینده خواهد بود که صاحب نفوذی سخت و نرم در ساختار قدرت از طریق حشد شعبی است که آمریکا و اروپا و متحدان منطقهای آن نگران تبدیل شدن آن به حزب اللهی دیگر در منطقه و تبدیل شدن عراق به لبنانی دیگر هستند.
البته در کنار اهداف پیشگفته، و در راستای آنها اهدافی فرعی اما مهم نیز قابل تعریف است که در راس آنها میتواند تقویت جایگاه و موقعیت مصطفی الکاظمی در سپهر سیاسی عراق و خلق یک چهره کاریزماتیک از ایشان باشد که بتواند همچنان در مقام نخست وزیری پس از انتخابات آتی ایفای نقش کند.
ثبت دیدگاه