درحالیکه تا انتخابات ریاست جمهوری بیست و هشتم خردادماه کمتر از پنجاه روز باقیمانده هنوز صحنه و عرصه رقابتهای سیاسی شکل نگرفته است. اگرچه تنش بین جناحها و جریانات سیاسی شدت گرفته که نمونه عینی آن درباره ماجرای بودجه سال ۱۴۰۰ و افشای فایل صوتی مصاحبه محمدجواد ظریف میتوان مشاهده کرد.
بااینوجود هنوز دقیقاً مشخص نیست چه نامزدهایی قرار است از هفتم خردادماه که موعد آغاز تبلیغات انتخاباتی است روبهروی هم قرار گیرند و مردم را به رأی دادن به خودشان تشویق نمایند. درواقع عرصه سیاسی در حال حاضر ابهام فراوانی دارد و دقیقاً مشخص هم نیست تا چه زمانی این مسئله ادامه پیدا کند. شاید این ابهام تا پایان مهلت ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری یعنی بیستوپنج اردیبهشتماه نیز ادامه داشته باشد. آن زمان دقیقاً نامزدهایی که پا به عرصه رقابتها گذاشتهاند مشخصشده و بهطورکلی میتوان حدس زد چه نامزدهایی میتوانند مجوز ورود به عرصه انتخابات را از شورای نگهبان دریافت کنند.
اما در این دوره از انتخابات یکی از مسائلی که بیشازحد ظهور و بروز داشته تعداد بسیار زیاد داوطلبانی است که قصد حضور در میدان رقابتهای ریاست جمهوری را دارند. در حال حاضر تعداد بسیاری زیادی از جناح اصولگرا، اصلاحطلب، وزرای دولت نهم و دهم، مقامات دولت یازدهم و دوازدهم، نمایندگان مجلس و … قصد دارند وارد عرصه انتخابات شوند. افراد مدعی برای کسب کرسی ریاست جمهوری در ماهها و هفتههای اخیر چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم از نیت خود برای حضور در عرصه انتخاباتی سخن گفتهاند.
برخی از خبرگزاریها تعداد داوطلبان انتخابات را تا شصت نفر نیز برآورد کردهاند. بدون شک تعداد بسیار زیادی از این افراد را نمیتوان مصداق اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهحساب آورد. این اصل بیان میدارد: «رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.»
اما مسئلهای در این بین وجود دارد که بخش عمدهای از این افراد، احتمالاً قصد و هدف اصلیشان رسیدن به پاستور نباشد. به عبارتی بهتر به نظر میرسد تعداد زیادی از افراد که در حال حاضر در عرصه سیاسی فعالشدهاند و هرروز موضعگیری میکنند موعد فعلی را زمان مناسبی برای مطرح یا دوباره مطرحشدن و برجسته نشدن نام خود ارزیابی میکنند.
بهطورکلی زمان انتخابات به دلیل توجه بیشتر رسانهها و افکار عمومی به اظهارنظرها و موضعگیریها این فرصت نصیب همگان میشود تا بهتر به عرضه آراء و افکار خود بپردازند و تعریف بهتر یا جدیدی از خود به جامعه و جناحهای سیاسی ارائه دهند.
اما معقول و منطقی آن بود که چنین اتفاقاتی بیشتر در درون احزاب و حداقل چند ماه قبل انجام میشد نه اینکه چند هفته مانده به انتخابات نوعی زمینه برای بیان افکار و عقاید و ارائه آن وجود داشته باشد.
مسئله دیگری که وجود دارد و اظهر من الشمس است بسیاری از افرادی که نامشان مطرح است بهواقع هیچ قصدی برای ورود واقعی به عرصه رقابتهای انتخابات را ندارند بلکه آنها به این فکر هستند تا با موضعگیریهای انتخاباتی و مطرح نمودن خود در سطح جایگاه ریاست جمهوری، بعداً بتوانند از این امکان جهت کسب و تصاحب منصبهای دیگری مانند وزارت، شهرداری، استانداری، ریاست مجلس و … بهره بگیرند. آنها لابد بر روی تلقین و جا انداختن این انگاره در افکار عمومی حساب بازکردهاند «فردی که داوطلب انتخابات ریاست جمهوری میشود حتماً صلاحیت آن را دارد که فردا روزی وزیر، شهردار، رئیس مجلس و … شود».
این مسئله نشاندهنده آن است سیاست ورزی سیاستمداران در کشورمان تا چه میزان بیقاعده و فاقد اصول است و ضرورت دارد تا به شیوه معقول و منطقی فرایند انتخابات در کشورمان بهگونهای شود که نامزدهای واقعی صرفاً وارد عرصه رقابت شوند. بر این اساس شاید تا زمانی که انتخابات حزبی نشود میباید منتظر چنین وقایعی مانند آمادگی حدوداً شصت نفر برای ورود به عرصه رقابتها نیز بود.
ثبت دیدگاه