ماشین سواری خصوصی بنظرم فرصت ارتباطی با بطن جامعه که زندگی عمومی و اجتماعی مردم در آن جریان دارد را می گیرد .
دیروز برای ویزیت یک فوق تخصص ارتوپدی در خیابان سرداران ارومیه ماشین را پارک کردم وقعا باورنکردنی نبود پوشش های نامتعارف و مانتوهای جلو باز جوانان از هر رنگ و نژادی در ارومیه ، واقعا مدیریت فرهنگی شهر چقدر ضعیف عمل می کند.
واقعا دل انسان مومن به درد می آید هنگامی که در جلوی خیابان خیام ارومیه چند دختر هزار رنگ کرده هنگامی که رد می شوند پسرک به لوغ نرسیده ای از پشت پنجره ماشین می گوید بادمجون ها مواظب باشید یه وقت له نشید و دخترکان خنده کنان و خوشحال می روند .
افتضاح پوشش های نامتعارف ارومیه بی داد می کند .
عدم نظارت و برخورد با افرادی که زمینه ساز بی بندباری و بی حجابی در بین سایر جوانان می باشد زنگ خطر فرهنگی را به صدا در آورده است و به این علت از بین رفتن ارزشها و اصول اخلاق اسلامی در شرایط کنونی شده است.
از دلایل مهم و تاثیر گزار در ترویج فرهنگ بی بندباری اخلاقی در بین جوانان می توان به برنامه های فساد انگیز ماهواره ای و سریالهای غیر اخلاقی و شبکه های اجتماعی گروهی اشاره کرد که در طول این سالها با سرمایه گزاری های هنگفت باعث بروز مشکلات فرهنگی زیادی در جامعه ما گردیده است.
پیشگیری و کاهش آسیب های اجتماعی با رواج دادن فرهنگ اصیل ایرانی در جامعه و همچنین مقابله و نظارت با ترویج رفتارهای نامناسب و ناشایست در بین جوانان از راهکارهای تاثیر گزار در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می باشد که اجرای آن نیازمند عزم جدی مسئولین فرهنگی کشور می باشد.
اما آنچه که هائز اهمیت می باشد مسیری است که جوانان و حتی خانواده ها در غفلت مسئولین در آن قدم گذاشته اند و هر آنچه که در این مسیر حرکت می کنند همان اندازه از اعتقادات و فرهنگ خود نیز دور می شوند.
بی تردید خانواده ها نقش بنیادی و حیاتی در تربیت کودکان خود ایفا می کنند از این رو تربیت صحیح و رفتار شایسته با کودکان می تواند تاثیر مستقیمی در آینده اجتماعی آنها داشته باشد.
تصور کنید ۳۰ سال پیش و در دهه شصت خانمی را در خیابان میدیدید که یک مانتو به تن دارد که هیچ دکمهای ندارد و شلوار لی پوشیده و در کمال تعجب تکههایی از آن شلوار هم نباشد یعنی قیچی شده باشد نه از فقر که از عمد و البته شالی هم به سر داشته باشد که اگر نباشد بهتر است شکی نیست که که مردم آن زمان سریع به پلیس زنگ میزدند که زنی مجنون در کوچه پسکوچههای این شهر در حال قدم زدن است، بیم آن میرود که به کسی آسیب برسد.
… و طولی نمیکشید که یک آمبولانس آژیرکشان میآمد و دخترک به ظاهر مجنون را زیر نظر پلیس با خود میبرد. این جملات را حتماً آنها که دهه شصت را تجربه کردهاند، باور میکنند. حتی ۲۰ سال پیش هم اگر با این سر و وضع کسی در خیابان انقلاب ظاهر میشد در خوشبینانهترین حالت ممکن بود عدهای فکر کنند که حتماً دوربین مخفی است و شاید سرک میکشیدند که دوربین مخفی را هم پیدا کنند و حتماً عدهای از خانمها زیر لب غر و لند کنان بر سرعت قدمهایشان میافزودند تا از این تصاویر فاصله بگیرند و در عجب بودند که اتفاقی افتاده و یا مثلاً این خانم حتماً … است.
کدام برنامهریز به خود جسارت داده که برای حجاب دختران و زنان این مملکت اینطور طراحی کند که در یک فاصله زمانی، آنها را اینگونه به خیابانها بفرستد؟ مردم ما چه تغییری کردهاند که این همه تغییر رفتار را از خود نشان میدهند. کدام روانشناس، جامعهشناس و یا آسیبشناسی این همه تغییر را به راحتی تفسیر میکند و از کنار آن میگذرد؟
حتم داریم که این مانکنهای زیبا و نیمه عریان که بیمهابا در سطح شهر قدم میزنند، ثمره تئوری آنانی است که بدون حساسیت زایی و در کمال خونسردی گام به گام نظریه خود را پیاده کردند تا در سایه غفلت دولتها و سر به هوایی وزارتخانههای مختلف این مرز و بوم و شوراهای مختلفی که حتماً اعضای آن هم حقوقهای ناچیزی میگیرند، حساسیتزدایی کنند. امروز کار به جایی برسد که دخترک معصوم گول خورده من و تو اینطور لخت و عور در انظار عمومی ظاهر شود تا هر کدام انگشت اتهام را به روی یکدیگر نشانه رویم و تازه به پلیس خرده بگیریم که آقا چرا برخورد نمیکنید که البته پلیس هم در این ماجرا آنقدر بیتقصیر نیست لااقل به اندازه دیگران هم نباشد سهمی در این نابسامانی دارد.
… و شاید دوباره دست روی دست بگذاریم و از کنار این تصاویر مضحک بگذریم. کسی چه میداندآن موتور سواری که در ترافیک بند ارومیه کنار شیشه اتومبیل من میآید و با جسارت تمام از من میپرسد آقا آبجو میخواهید، ۱۰ سال دیگر وقتی دخترانی که با شلوارک به خیابان آمدهاند، چه میفروشد؟
ثبت دیدگاه