اخبار این دوره از رقابتهای انتخاباتی در آمریکا با حساسیت خاصی از سوی برخی مردم و مسئولان در ایران پیگیری میشد. اگر چه این اتفاق در دورههای قبلی انتخابات ایالات متحده نیز تا حدی وجود داشت اما این بار بحثها با شدت غیرقابلانتظاری در محافل خانوادگی، بازاریها و … جریان داشت. این امر نشان دهنده این است که بخشی از مردم و مسئولان به این باور رسیدهاند انتخاب هر کدام از نامزدها در آمریکا در زندگی و معیشت آینده ْآنها تاثیرگذار است.
اینکه چرا چنین اتفاقی رخ داده نیازمند تامل و تفکر است اما یکی از دلایل این مسئله، اعمال سیاست فشار حداکثری از سوی دونالد ترامپ و اجرایی نشدن برنامهای مشخص برای مقابله با آن از سمت ایران بود. احتمالاً عدم باور و ایمان به توانایی و دلسوزی دولتمردان جهت تغییر شرایط و بهبود وضعیت اقتصادی دلیل دیگر این موضوع است. البته چنین دیدگاهی متاسفانه از اوائل دهه ۹۰ به بعد در مردم تقویت شد و نقطه اوج آن با نگاهی خوشبینانه بیمسئولیتی و ولنگاری مدیریتی است که در ماههای اخیر هم افزایش یافت.
در صحنه سیاسی نیز در یک یا دو روز گذشته برخی از دولتمردان و جریانات سیاسی به طور مستقیم و غیرمستقیم از پیروزی جو بایدن ذوقزده شدند و خواستار بازگشت آمریکا به توافق هستهای شدند و حتی رئیس شورای شهر تهران این پیروزی را به ملت ایران و ملل جهان تبریک گفت.
بدون شک ورود یک متغییر خارجی به بحثها و معادلات سیاسی داخلی می تواند تبعات غیرمنتظره و غیرقبال کنترلی به همراه داشته باشد( این مسئله در عرصه اقتصادی و بواسطه وابستگی به درآمدهای نفتی وجود دارد اما این پیوستگی در دهه اخیر به عرصه سیاسی نیز سرایت یافته است). با توجه به چنین شرایطی که در صحنه اجتماعی پدید آمده و در عرصه سیاسی نیز برخی جریانات و گروههای سیاسی به استقبال آن شتافتهاند، احتمالاً دولت مستقر تلاش خواهد کرد از مذاکره با آمریکا به عنوان ابزاری برای تقویت کارنامه ضعیف خود بهره گیرد تا شانس نامزدهای نزدیک به خود را در انتخابات ۱۴۰۰ افزایش دهد.
اگر این اتفاق رخ ندهد( بدلیل عدم اقناع سیستم یا ماههای پایانی دولت و امتناع آمریکاییها از مذاکره با دولتی که عمر سیاسی آن رو به پایان است) احتمالاً موضوع ارتباط با غرب به یکی از مسائل چالشبرانگیز انتخابات ۱۴۰۰ تبدیل شود و از سوی جریانات اصلاح طلب شاید به عنوان دال مرکزی انتخابات به جریانات سیاسی دیگر تحمیل شود.
چنین شرایطی بیشباهت با انتخابات ۱۳۹۲ ریاست جمهوری نیست که شاید مهمترین دو قطبی شکلگرفته در آن مقطع و در تبلیغات انتخاباتی، دو قطبی مذاکره یا عدم مذاکره با غرب بود.
خروجی پیروزی طرفداران مذاکره با غرب در سال ۹۲ عملاً منجر به عملیاتی ساختن شعار هر توافقی بهتر از عدم توافق است یا اینکه همه مشکلات داخلی به توافق و مذاکره برمی گردد و از آن طریق قابل حل است، بود.
اگر قرار باشد در انتخابات ۱۴۰۰ نیز دوقطبیهای این چنین پدید آید و بدون درس گرفتن از تجربه برجام و اصلاح ناکارآمدیهای داخلی بر حل مشکلات از دریچه خارجی نگاه شود نتیجه مطلوب و دلخواهی برای ایران و تامین منافع ملی نخواهد بود. بخصوص اینکه تاکید بر مذاکره و حل مشکلات از دریچه روابط خارجی در نهایت منجر به اشراف و آگاهی طرف مقابل از نقطه ضعف و پاشنه آشیل ایران خواهد شد که تا حد نهایی علاوه بر اینکه امتیازی ندهد یا تهران را به پذیرش چند هویج کوچک مجبور کند و چماق تحریم، فشار و تهدید را نیز بر روی میز نگه دارد.
نکته طنز قضیه این است اخیراً فیلمی در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد که یکی از دولتمردان از دوستی خود با جو بایدن سخن می گوید و لابد از دید منتشرکنندگان چنین امری می تواند به عنوان برگ برنده در آینده بکار آید.
چنین نگاه های خامی عملاً دور از واقعیات و بدیهیات روابطبینالملل و منافع کشورهاست. اگر چنین دیدگاههایی قرار است بر تصمیمات و سیاست خارجی حکمفرما باشد حتی در صورت بازگشت آمریکا به برجام بدون هیچ پیش شرطی(که بعید است) عملاً ایران ناچار خواهد شد از ذخائر و اندوختههای استراتژیک خود فراتر از آن چه در توافق هسته ای رخ داد کوتاه آید که در همه کشورها عملاً اموری غیرقابل مذاکره و مرتبط با منافع حیاتی و اولیه است.
از سوی دیگر عرصه سیاسی آمریکا نیز با جامعهای دوپاره و فعال شدن شکافهایش مواجه شده و احتمالاً تنشهای سیاسی درونی در آن اوج خواهد گرفت. در این بین قدرت جمهوریخواهان در کنگره را نیز نباید از نظر دور داشت که همه این مسائل نشان دهنده لزوم احتیاط و هوشیاری نسبت به مسائل است.
بنابراین اگر برخی جریانات سیاسی تلاش کنند تا با ایجاد دو قطبی کاذب، نسخهای تکراری تجویز کنند تا شاید این گونه به قدرت برسند حداکثر عایدی آنها همان برجامی خواهد بود که تا لبه پرتگاه و نابودی پیش رفت بدون این که امتیازی جدی و غیرقابل ابطال نصیب ایران نماید. همین مسئله نیز ضرورت راهبردی واحد و همهجانبهنگر از سوی سیستم سیاسی را قبل از این که دیر شود ضروری میسازد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه