دکتر شفیع بهرامیان – روزنامهنگار
این روزها صداهای ناکوکی از برگزاری یا عدم برگزاری برخی جشنواره های محلی و منطقهای به گوش میرسد. دلایل و بهانههای این امر البته گرچه در ظاهر قابلبحث و حتی بررسی است اما باید متوجه بود که انتظار سوددهی فوری و آنی از برخی از رویدادها و اتفاقات در سطح یک شهر، استان و یا حتی کشور، بهدلیل سنخ و شکل آن رویدادها و اثرات آن، شاید چندان منطقی نباشد.
متأسفانه سیستم مدیریتی ما در هر حوزهای، همواره قائل به نتایج فوری و کوتاهمدت است و انتظار دارد در کمترین زمان ضمن برگشت اصل هزینه و سرمایه، به بالاترین سوددهی نیز برسد.
مسئلهای که از دید اینگونه سیاستگذاران و مسئولان معمولاً پنهان است عدم شناخت فلسفه و فرایند فعالیتهای فرهنگی و گردشگری است که در بطن خود، همواره جزو کارهایی با نتایج آتی و درازمدت محسوب میشود و این انتظار که یکشبه یا چندساله بتوان با برگزاری جشنوارهای چون گیلاس اشنویه و یا سیلوانای مرگور و انگور سردشت، خیلی عظیمی از مردم اقصی نقاط کشور را به این مکانها کشاند و از مواهب فوری و آنی این خیل میهمانان بهرهمند شد؛ چندان منطقی بهنظر نمیرسد.
مقاومت برخی از دستگاههای حاکمیتی و نهادهای عمومی با این بهانه که این سنخ جشنوارهها جز هزینه، درآمدی برای مردم ندارد در این چارچوب قابلبحث و بررسی است چه اینکه غالب جشنوارهها و همایشهای منطقهای و محلی، سالهای متمادی اجرا را طی نموده تا درنهایت تبدیل به یک برند بینالمللی و یا ملی شده و به سوددهی رسیدهاند.
بهعنوانمثال جشنواره قالیشویان مشهد اردهال، گلابگیری کاشان، جشنواره انار اورامان، مراسم پیر شالیار، مراسم نوروز اورامان، جشنواره انگور ارومیه، جشنواره زعفران مشکان و بسیاری دیگر از این سنخ رویدادهای فصلی و محلی که پس از سالها هزینه و کار، حالا تبدیل به عاملی برای گردشگری و جذب توریست و همچنین درآمد برای مردمان خویش شدهاند.
ایکاش این دیدگاه «نتیجهمحوری فوری» در این سنخ کارها جای خود را به رویکردی «آیندهمحورانه» داده و مسئولان ما در دستگاههای اجرایی و نهادهایی چون شورا و فرمانداری و امثالهم صرفاً هزینههای برگزاری این رویداد را در سنوات گذشته مدنظر قرار ندهند.
جشنواره ها و یا هر رویداد فرهنگی سبب شناساندن فرهنگ و فولکلور و همچنین ظرفیتها و توانمندیهای جامعه به سایر مردمان میشود که این امر غیر قابل ارزشگذاری است، بهعبارتی هزینههایی که برای این سنخ برنامهها انجام میشود، بهمراتب در برابر عایدات و منافعی که این جشنوارهها به منطقه و مردمانش میرساند ناچیز و بیاهمیت است، لطفاً یکبار هم که شده برای آیندگان سرمایهگذاری نماییم.
از سوی دیگر نیز در شرایطی که وضعیت روحی و روانی مردم بهدلیل تورم مهارگسیخته و گرانی و مشکلات اقتصادی و منطقهای، چندان آرام و نرمال نیست، اینگونه جشنوارهها میتواند تا حد زیادی سبب تزریق نشاط و امید به جامعه شده و چون عاملی متعادلکننده، نبض عمومی جامعه را در این وضعیت، بدرستی تنظیم نماید.
به دلیل برخی مشکلات کوچک و یا حاشیهای، این بهانه شادی را از مردمان خویش دریغ نکنیم، اکنون جامعه نیاز به امید، شادی و نشاط دارد و این سنخ جشنوارهها بهرغم برخی مسایل و موانع- که قابل مدیریت و یا اغماض است- میتواند نشاط اجتماعی را به مردم تزریق نماید.
بیایید برای لذت بردن از تنوع زیستمحیطی وطن، برای احساس غرور از زیباییهای مردم شناسانه و جغرافیایی گوشهگوشه ایران عزیز، برای تحکیم و انسجام همگرایی همه موزاییکهای متنوع اجتماعی و فرهنگی کشور؛ با برگزاری جشنوارههایی چون سیلوانای ارومیه، گیلاس اشنویه، انگور ارومیه، انگور سیاه سردشت و امثالهم، امید و نشاط را به جامعه خویش هدیه داده و در درازمدت مردمان نجیب و صبور این سامان را از مواهب اینگونه رویدادهای فرهنگی-اقتصادی-گردشگری، بینصیب نسازیم.
ثبت دیدگاه