انتخابات یا هر گونه فعالیتی که در جامعه صورت میگیرد زمانی میتواند تأثیرگذاری خود را داشته باشد که همه اقشار، احزاب و گروههای آن جامعه بتوانند در آن شرکت کنند
قطار توسعه وقتی به مقصد میرسد که در یک جامعه همه گروهها و اقشار حضور داشته باشند وقتی از این قطار دستهای از افراد پیاده شوند قطعاً مشارکت کمتر خواهد شد اما در هر صورت این حق ماست که حق انتخاب داشته باشیم
نقش زنان در انتخابات یک امر مسلم است و خوشبختانه ایران جز کشورهایی است که در خاورمیانه سابقهای نسبتاً طولانی در آزادی زنان در دو موضوع کاندیداتوری و رأی دادن قبل و بعد از انقلاب دارد
نحوه آرا نشان میدهد زنان ایرانی در انتخاب فرد مورد نظر خود جنسیت کاندیدا برایشان مهم نیست و بر اساس اعتماد و آگاهی به افراد یا لیستها انتخاب میکنند و اگر زنان میخواهند وضعیت بهتری داشته باشند باید مشارکت بیشتری در هر دو بخش کاندیداتوری و رأی دهنده داشته باشند
زنان باید نقش خود را به عنوان رأی دهنده تأثیرگذار در انتخابات جدی بگیرند و کاندیداهایی که موفق شوند رأی زنان را داشته باشند کاندیداهای موفقتر و خوش شانستری خواهند بود چرا که زنان ما هوشمند هستند و به عملکرد و سوابق افراد توجه دارند و هم در مسائل ملی یا مرتبط با زنان آگاهیهای لازم را دارند
زنان ازنظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی ارتقاء میدهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد، از حد شی بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی میتواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی را به عهده بگیرید
دنیای سیاست هرگونه که تعریف شود در واقعیت چهرهای مردانه دارد؛ از فریاد کشیدن و دودو کردن در مجلس تا لابیهای پنهان، از جلسات شبانه تا فعالیت حزبی، چالشهای تبلیغاتی و دیگر حاشیهها
فرقی بین نماینده زن با مرد وجود ندارد
اگر نمایندهای قبل از ورود به دوره نمایندگی خود را مجهز به علوم و فنون گوناگون کند و تقوا و اخلاق اسلامی را در تمام مراحل زندگی رعایت نماید و در همه احوال خدا را در نظر داشته باشد پرواضح است که تفاوتی بین زنان و مردان نماینده وجود نخواهد داشت
تفاوت سیاستورزی زنان با مردان در میزان تعهد آنها در انجام وظایف و پایبندی به سوگندی است که یاد کردهاند
خانمها براساس عوامل متعددی از جمله ساختار روانشناسی شده که وجود دارد خیلی تمایلی به شرکت در صحنههای سیاسی ندارند. تمایل ذاتی اکثریت خانمها مشارکت در امور اجتماعی است تا سیاسی. خانمهایی هم که امروز در مجلس حضور دارند بیشتر دغدغههای اجتماعی دارند تا امور سیاسی. پس بین سیاستورزی خانمها با آقایان تفاوت وجود دارد و خانمها کمتر سیاستورز هستند و عموم خانمها بیشتر در مجامع محلی تمایل به ورود دارند تا مجامع ملی
سرپیچی کردن از قانون در خانمها خیلی کمتر است. سیاستورزی زنان با مردان بستگی به زمینه فعالیت، تحصیلات و بهره هوشی افراد دارد، در غیر اینصورت فرقی در این زمینه وجود ندارد
پشتیبانی مالی یکی از علل حضور کمتر زنان در عرصههای سیاسی است. ورود خانمها در عرصههای سیاسی قطعا همیاری و همراهی آقایان را میطلبد در بیشتر نظامها، ورود خانمهای متاهل به صحنههای مختلف راحتتر از خانمهای مجرد است یعنی تاهل یک آزادی را برای خانمها جهت ورود به مجامع سیاسی و محلی ایجاد میکند اما در کل مشارکت زنان در مباحث کارشناسی بیشتر است
زنان در کار خود صادقتر هستند، کمتر دروغ میگویند و صادقانهتر برخورد میکنند. اما گاهی شاید این تصور پیش بیاید کسی که از حرکات دست و بدن خود برای بیان اعتراضش درمجلس استفاده میکند کار بیشتری دارند انجام میدهند. این خیلی فرق میکند با اینکه زنان مجلس مسائل مشخصی را پیگیری میکنند و شدیدا هم ابعاد آن موضوع را مورد توجه قرار میدهند.
این ذهنیت منفی در بین زنان کرد وارد عرصه سیاسی شده است ؛ چنانچه ما از زنان انتظار داریم وقتی وارد عرصه سیاسی می شوند، همه، الگوهای پالایش یافته و آدم های مفیدی باشند. مثلا می گویند «این نمایندگان زن چه گلی به سر جامعه زده اند» و این در حالی است که این حرف ها در مورد مردان به کار برده نمی شوند..
ایراد دیگر این است از زمانی که زنان وارد عرصه سیاسی و مشخصا مجلس می شوند، توقع داریم که صرفا در مورد ارزش های زنان فعال باشند، در حالی که جنسیت ربطی به دیدگاه و نگرش ندارد؛ یک نماینده زن می تواند وارد مجلس بشود و دیدگاه های زنانه نداشته باشد؛ همانگونه که ما از یک مرد توقع نداریم که لزوما نگرش های مردانه داشته باشد.
نکته دیگر بحث احزاب است و متاسفانه همچنان این اطمینان در احزاب وجود ندارد که به زنان نقش های کلیدی داده شود. ما می دانیم که ساختار قدرت باید برخاسته و مبتنی بر ساختار احزاب باشد ولی هنوز این اطمینان در بین احزاب وجود ندارد که آنها به زنان نقش های کلیدی در درون حزب بدهند. وقتی این نقش های حزبی به زنان داده نمی شود و هنوز این اطمینان به قابلیت ها و قدرت وجود ندارد
بنابراین من معتقدم که حضور زنان در قدرت و عرصه سیاسی ابتدا باید از احزاب شروع شود؛ یعنی زنان باید در این عرصه حضور موثرتر و قوی تری داشته باشند و این اعتماد در آنان وجود داشته باشد که نقش های کلیدی به آنان سپرده شود
در کتاب کلمات قصار، پندها و حکمتها، ص ۲۱۰ به نقل از امام خمینی (ره) آمده است: در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد؛ حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن و حق رأی گرفتن. ازنظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا هر دو انساناند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد وانسان از لحاظ تقوا نسبت به هم برتری دارند
انتخاب ۴ نماینده زن کرد در بوکان بعنوان شورای شهر نشان از تغیر عقاید مردان به توانایی و کارکرد زنان درجامعه هست و این تحول در زیر سایه توجه به نقش زنان در جامعه برای اداره اجتماع نشعت گرفته از قانون اساسی ودادن ظرفیت و اختیارات به زنان جامعه هست که زنان هم به عنوان نیمی از جمعیت این جامعه حق اداره جامعه و حق انتخاب شدن را دارند یکی از مهمترین دلایلی که باعث انتخاب یک زن در یک انتخابات میشود داشتن صداقت و تعهد کاری است که در حس مادری زن در بدو خلقت به او عطا شده است وجود دارد.همانگونه در ابتدا به ان اشاره شد زنان زیاد یه سیاست بازی علاقه ی ندارند و بیشتر توجه خود را متوجه امور اجتماعی و تغیر ساختار های اجتماعی میکنند
دادن حق شرکت در انتخابات و کاندید شدن زنان کرد در اجتماع نشان از باز تولید نگرش مردان کرد به زنان هست که قبل از انقلاب به کلی از یاد رفته بود و حرفی از ان در میان نبود توجه به تحصیل و کسب در امدو حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در بین زنان یکی از مولفه های توسعه شعور و فرهنگ سیاسی در جامعه است که به تعالی و بیشرفت کشور کمک میکند .
ثبت دیدگاه