در هفتههای اخیر یکی از موضوعاتی که موردتوجه رسانهها و مردم در نقاط مختلف جهان قرار گرفت، برگزاری انتخابات آمریکا بود. در ایران نیز بحثهای متفاوتی دراینباره بین جناحها سیاسی شکل گرفت و هرکدام از جریانات متناسب با باورها و گفتمان سیاسی که بر مبنای آن عمل میکنند به تحلیل انتخابات آمریکا و سیاست خارجی احتمالی حزب پیروز پرداختند.
دراینبین احزاب اصلاحطلب از پیروزی جو بایدن استقبال کردند و تأکید داشتند اگر وی در انتخاب برنده شود احتمال گشایش بین طرفین یعنی ایران و آمریکا وجود دارد. عمده دلیل آنها نیز اشاره به سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ است که در چارچوب آن با تحریمهای گسترده در پی مهار و به عقب راندن ایران از قدرت دفاعی و منطقهای است. تجربه برجام نیز دراینبین مزید علت شده و اصلاحطلبان را به سمت تمایل و آرزو برای پیروزی جو بایدن سوق داده است.
اما فارغ از داده و ستاندههای برجام و خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، برای ترسیم تصویری معقول و منطقی از ارتباط آمریکا و ایران میباید آن را در یک برهه زمانی طولانیتر مورد ارزیابی قرار داد. همچنین نباید بهصورت نقطهای و مقطعی درباره نوع رابطه بین دو کشور قضاوت داشت. بنابراین میباید کمی به لحاظ تاریخی نیز ارتباط دو کشور را مورد کنکاش و بحث قرار داد و به آن توجه و نتیجهگیری کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، ایالاتمتحده یکی از متحدان نزدیک خود را در جنوب غربی آسیا از دست داد. اما بدون شک یکی از دلایل وقوع انقلاب اسلامی، نارضایتی مردم از پیروی محمدرضا شاه از سیاست کلی آمریکا در منطقه بود. بهعبارتیدیگر در دهه ۴۰ و نیمه اول دهه ۵۰ رژیم ایران نقش تعیینکنندهای در پیشبرد سیاست خارجی آمریکا در جنوب غربی آسیا داشت. راهبرد سیاست دو ستونی نیز بر پایه واگذاری تأمین امنیت خلیجفارس به عربستان و ایران بهعنوان ژاندارمهای منطقهای بود. در این چارچوب رژیم محمدرضا شاه بهشدت طرفدار دولتهای دیکتاتوری و مخالف هرگونه تغییر در منطقه خلیجفارس بود. مخالفت با جنبشها و گروههای آزادیبخش و ارتباط نزدیک با رژیم صهیونیستی بخشی از سیاست کلی پهلوی دوم بود.
اما با وقوع انقلاب در سال ۵۷ و بر پایه گفتمان اصلی آنکه برگرفته از آموزهها و ارزشهای تمدن اسلام-ایرانی بود عملاً تغییری ماهوی در سیاست خارجی رخ داد و مقابله با دولتهای دsت نشانده، حمایت از جنبشهای مبارز آزادیبخش، مخالفت با دخالت دولتهای دیگر در منطقه و … در دستور کار قرار گرفت. این خرده گفتمانها در کنار همدیگر تشکیلدهنده گفتمانی بودند که منطبق با شعار مهم انقلاب یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در عرصه خارجی بود.
جمهوری اسلامی در طی بیش از چهار دهه گذشته نیز بر پایه همین راهبرد در منطقه عمل کرده و به همین دلیل است که بارها در منطقه مواجهه و رویارویی دو جبهه مشهود بوده است. جبهه اول متأثر از انقلاب اسلامی ایران شکلگرفته اما جبهه دوم بازتاب دخالتهای آمریکا و دیگر کشورهای غربی در منطقه برای حمایت از رژیم صهیونیستی، مقابله با جنبشهای اصیل اسلامی و … بوده است.طی سالهای گذشته تغییر و تحولات روسای جمهوری و مقامات کشورهای غربی موجب دگرگونی چنین وضعیتی نشده است.
بر همین مبناست که حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی سیزده آبان ماه با تأکید بر اینکه سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا، حسابشده و مشخص است و با رفتوآمد اشخاص تغییر پیدا نمیکند، خاطرنشان کردند: ممکن است با آمدن یا نیامدن یک فرد اتفاقاتی بیفتد اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی هیچ تأثیری نخواهد داشت.
با توجه به چنین شرایطی، تجویز اینکه مثلاً پیروزی یک نفر میتواند تغییرات شگرفی در سیاست خارجی آمریکا پدید آورد و مطابق با آن برنامههای کشور طرف مقابل (در اینجا جمهوری اسلامی) میباید استحاله شود با واقعیت منطبق نیست. تجربه کشورهایی که دچار این گمراهی شدهاند دردآور و تلخ بوده است.
رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۳ آبان نیز بر همین مسئله تأکید داشتند که« برخی تصور میکنند که اگر دولتی تسلیم خواستهها و سیاستهای آمریکا شود، سود و بهره خواهد برد درحالیکه دولتهای تسلیم در برابر زورگوییهای آمریکا، بیشترین ضربه را خوردهاند و گرفتاریهای آنها بیشتر شده است».
متأسفانه در ایران، عدهای برای رسیدن به منافع جناحی دائماً در پی تلقین این باور به جامعه هستند که تا تغییری در سیاست خارجی صورت نگیرد مشکلات داخلی حلشدنی نخواهد بود.
نکته جالب این است که موضوعات مرتبط با سیاست خارجی (بهغیراز محدودی از دورهها) تأثیر جدی و تعیینکنندهای در انتخابات برخی کشورها علیالخصوص ریاست جمهوری آمریکا ندارند. در همین دوره از انتخابات نیز مسائل سیاست خارجی کمتر موردتوجه نامزدهای اصلی انتخابات یعنی دونالد ترامپ و جو بایدن قرار گرفت. در این راستا بیشتر توجهات به مسائل داخلی ازجمله نحوه مدیریت بیماری کرونا، مشکلات اقتصادی، خدمات درمانی و بهداشت عمومی، نابرابریهای نژادی و … بوده و عمده محورهای تبلیغاتی و رقابتهای انتخاباتی درباره این موضوعات بوده است
ثبت دیدگاه