بیش از ۵ ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم گذشته و به تدریج تصویر واقعی دولت جدید در حال نمایان شدن است. آن چه که در این مدت از رفتارهای جمعی و انفرادی هیئت دولت و اعضای آن به جامعه رسیده است مجموعه ای از ناهماهنگی، آشفتگی، جو زده گی، رویاپردازی و گاهی نیز حرکت در مسیر عقلانیت بوده است.
وقتی در حوزه اقتصاد ما با حداقل سه مرجع تصمیم گیر در دولت یعنی معاون اول، معاون اقتصادی و وزارت اقتصاد مواجه هستیم و مواضع مسئولان مربوطه و نتایج عینی تصمیمات اقتصادی را در کف جامعه مشاهده میکنیم تعبیر ناهماهنگی و آشفتگی در تصمیم و رفتار را در این حوزه معتبر میدانیم.
یا هنگامی که وزیری از روی هیجانات ناشی از جوانی یا به تعبیر دیگر کم تجربه بودن سخنانی در زمینه “امکان ایجاد اشتغال با یک میلیون تومان” به زبان جاری میکند و بر آن نظر اصرار می ورزد، انسان به جوزده گی یا رویاء پرداز بودن صاحب این گونه مواضع ظنین میشود. با مرور به پیشینه مواضع، تصمیمات و رفتارهای دولت های قبلی (حداقل دو دولت احمدی نژاد و روحانی) این آسیب جدی مربوط به این دولت نیست و دولت های قبلی نیز کمابیش به این بلیهها گرفتار بودهاند و در دولت های مذکور هم چون دولت کنونی؛ موازی کاری، ناهماهنگی، تک روی، جو زدگی، گفتار و رفتارهای هیجانی، رویاپردازی، خلاف گویی و غلو در امور اجرایی صورت گرفته وجود داشته و پاشنه آشیل این دولت ها بوده.
یکی از شباهتهای همه روسای جمهور ما در دو دهه اخیر همین گرفتاریِ خود ساخته آنان در انتخاب همکاران ناموزون و ناچسبی است که تا پایان دوره آنها را در گرداب ناشی از این ناهماهنگیها دچار دردسرهای فرسایشی میکند که نتیجه جز دلسردی و بی اعتمادی مردم نسبت به دولتها را در پی نداشته است.
ثبت دیدگاه