آنهایی که داستان جنگ در سوریه را دنبال کردهاند، شاید همه ماجرا و همه داستان را ندانند و دقیقاً متوجه نشوند که داستان جنگ داخلی سوریه از کجا شروع شد، جرقه از کجا خورد و در نهایت چگونه تر و خشک با هم سوخت. شاید به باور محمد قوچانی و بسیاری دیگر که رسانههای خارجی را میبینند و دنیا را از دریچه نگاه خبرگزاریهای غربی رصد میکنند مقصر اصلی بحران سوریه شخص دکتر بشار الاسد بود که دست به اصلاحات سیاسی به زعم آنها نزد، اما حقیقت چیز دیگری است و همانگونه که چند وقت پیش هم نوشتم بحران سوریه علل و عوامل پیچیدهای داشت که هیچکدام ربطی به اصلاحات سیاسی نداشت.
🔻بحران سوریه، در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربی عبری پخته شده بود که در راستای سیاست کلی انهدام ارتشها و کشورهای عربی – اسلامی جهت برتری نهایی رژیم صهیونیستی تدارک دیده شده بود. پس از آنکه عراق اشغال شد و در جنگ ۳۳ روزه حریف لبنان نشدند لازم بود یکی یکی کشورهای عربی و اسلامی منطقه از داخل از بین بروند، لیبی، مصر، سوریه، الجزایر، یمن، سودان و حتی در نهایت عربستان و دیگر شیخنشینهای حوزه خلیجفارس. از آنجایی که رژیم صهیونیستی به شدت ضعیف بود و قدرت ورود به یک جنگ دیگر را نداشت بنابراین بهترین و اصلیترین نقشه وارد کردن این کشورها به بحران داخلی بود.
🔻مصریها و تونسیها خیلی سریع با کنار زدن اخوانالمفسدین و جماعت شیطانی انگلیسی اجازه گسترش بحران در داخل کشور خود را ندادند، اما در لیبی، سوریه و بعدها در یمن اخوانیها میداندار شده خونینترین جنگهای یک دهه اخیر را به نیابت از اربابان غربی و صهیونیست خود شروع کردند. جنگ در سوریه هم یکی از فتنههایی بود که برنامه آن از سال ۲۰۰۶ و به قولی قبل از آن طراحی شده بود، سوریه مانع بزرگ رسیدن گاز قطر به اروپا بود و علاوه بر آن، متحد سنتی ایران در ساحل مدیترانه که میتوانست ارتباط شرق به غرب ایران را تسهیل کند. بنابراین باید چنان کوبیده میشد که برای سالها نتواند رنگ آرامش به خود ببیند.
🔻اما فتنه سوریه دقیقاً از کدام شهر آغاز شد؟ آنهایی که حافظه خوبی دارند بدون شک شهر درعا را یادشان هست، آن روزها گروههای مسلح به آن «قلب الثوره» یا قلب انقلاب میگفتند و دلیل انتخاب این شهر برای شروع بحران نیز نزدیکی آن به مرزهای اردن و حضور و نفوذ گسترده سازمان امنیت قدرتمند اردن در این شهر بود. در درعا شاهد آن بودیم که در یکی از روزهای پایانی زمستان سال ۲۰۱۱ خبر کشته شدن گروهی از «معترضان» به دست پلیس سوریه منتشر شد. گفته شد که در حمله پلیس سوریه به مردم معترض ۲۷ نفر کشته شده است. این روایت به سرعت دست به دست چرخید و شبکههای عربی و انگلیسی در یک برنامه هماهنگ چنان بر آن مانور دادند که اصلا کسی متوجه نشد که واقعاً در این شهر چه اتفاقی افتاده است!
🔻اما حقیقت ماجرا چه بود؟ چه کسانی کشته شده بودند؟ حقیقت آن بود که تروریستهای اخوانی با تحریک تعدادی «کودک» و تحریک کردن آنها به شعار دادن علیه دولت، خود پشت سر آنها راه افتاده تا به یک مقر پلیس شهر درعا رسیدند. مقر پلیس که معمولاً چندان هم مسلح نبود. فرمانده پلیس از بچهها میخواهد که به خانه بروند که در همین حین یکی از اخوانیها شایعه میکند که پلیس بچهها را کتک زده است و پس از آن به سرعت به این مرکز پلیس حمله میکنند. نیروهای پلیس شهری که انتظار این حمله را نداشتند دست به مقاومت میزنند، ۳۵ نفر از نیروهای حاضر در این مقر در این حمله کشته میشوند و در مقابل هم ۲۷ نفر از مهاجمان به هلاکت میرسند!
🔻در حالی که تروریستها به سرعت تصاویر کشتههای خود را بدون سلاح به الجزیره میفرستند تا منتشر کند، هیچ کس تا ساعتها بعد خبری از ۳۵ کشته پلیس سوریه منتشر نمیکند. در حقیقت، این کشتهسازی و کشتهگیری بنای شروع بحران و جنگ در سوریه شد. این پروژهای بود که قرار بود آن را در ایران هم انجام دهند. اقدامات خشونتآمیز به همراه فیلمبرداری کامل صحنه به انتظار حمله سنگین و خونین نیروهای امنیتی و تهیه خوراک برای رسانههای معاند در همین راستا بود اما همانگونه که چند وقت پیش نوشتم، ما تجربه جنگ سوریه و چند بحران دیگر را داشتیم و به این سادگی دام دشمن کار نکرد. حتی نیروهای امنیتی به فجیعترین شکل جان باختند اما باز هم آن چیزی که دشمن میخواست به دست نیاورد. پروژه درعاسازی ایران با هوشیاری شکست خورد و هزاران قطعه سلاح در مناطق مختلف کشور کشف و ضبط گردید.
در حقیقت، در ورای تحریمها و فشارهای اقتصادی دشمن فکر میکرد که میتواند با سرمایهگذاری روی عناصر جذب شده و آموزش دیده در کشورهای مختلف خشونت را به صورت پراکنده و در لایههای مختلف گسترش دهد، قصدش این بود که ماجرا را قومی و قبیلهای کرده و با ایجاد کانونهای بحران و تنش دور از هم، سیستم امنیتی و نظامی کشور را به خود درگیر کرده تا بقیه بتوانند کار خودشان را کنند. از اردیبهشت سال جاری که مساله حجاب و گشت ارشاد دوباره مطرح شد، به خوبی میشد آخرِ داستان را فهمید و میشد درک کرد که این بار دشمن دست به خشونت عجیب خواهد زد. یادتان به اظهارات رئیس سازمان جهنمی موساد است که گفت «جنگ نیابتی ما در اصفهان، کرمانشاه، تهران، شیراز و …» است؟
دقیق، حسابشده، برنامهریزی شده و بسیار هوشمندانه و با لایههای مختلف طراحی کرده بودند. سالها جنگ شناختی در فضای مجازی راه انداخته و ملت را به این نتیجه رسانده بودند که «اصولاً ایرانی بودن بد است» و در ادامه کاری کردند که هر کسی بخواهد از دولت و حاکمیت کشور دفاع کند، جرم مرتکب شده و گناه کبیره مرتکب شده است. اما از همان سه سال پیش که این پروژه شروع شد، سیستم امنیتی در داخل دشمن نفوذ کرد چرا که دشمن نیاز به نیروی فراوان داشت، نیاز به نیروی عملیاتی گسترده داشت که در همه شهرهای کشور حضور داشته باشند و به این ترتیب در یک «خریت» محض، دستگاه امنیتی کشور بر مساله سوار شد.
اینکه چرا هیچ درعایی در ایران شکل نگرفت دلیلش همین اشراف بود. اینکه به شدت بر کشتهسازی تاکید میکردند و هر کسی را میدیدند مدعی کشتنش به دست نیروهای امنیتی میشدند، ناشی از نیاز آنها به کشته بود، آنها خون میخواستند تا بر پایه آن دریای خون راه بیندازند، اما دستشان از همان ابتدا رو شد. هیچکس از خودش نپرسید چرا نت به صورت کامل مانند سال ۱۳۹۸ قطع نشد و فقط دسترسی به پیامرسانهای خارجی قطع شد و هیچکس هم از خودش نپرسید چرا بعد از چند روز پراکسی ها کار کردند و دسترسی به این اپها راحت شد!! چون آمادگی وجود داشت با وجود هیاهوی تبلیغاتی گسترده، بدنه کشور بدون هیچ مشکلی کار کرد و تقریباً بیشتر سرمایههای دشمن بر باد رفت.
در طول روزهای گذشته صحبتهای برخی از افراد بازداشت شده را شنیدهاید، اینکه همه آنها در شوک این هستند که چگونه بازداشت شدهاند نشان میدهد که آموزش دهندگان آنها کلاه سرشان گذاشته و همه حقیقت را به آنها نگفتهاند، دلیلش این است که به آنها دروغ گفته بودند که شما اگر این کار و آن کار را انجام بدهی به راحتی میتوانی فرار کنی و کسی دستش به تو نخواهد رسید و به همین دلیل…. باید خدا را شکر کرد که فتنه چندلایه به پایان رسید و باید مردم بدانند آنچه اتفاق افتاد واقعی بود. تا زمانی که کسی نزدیکانش آسیب نبینند، نزدیکانش دچار بحران نشوند حقیقت را درک نخواهد کرد. ما باید یاد بگیریم که مشکلاتمان را خودمان حل کنیم و امید بستن به خارج از مرزها نهایتش ما را به افغانستان یا عراقی تبدیل خواهد کرد که…
آنهایی هم که در طول این سالها به دروغ میگفتند که ایران پتانسیل سوریه شدن را ندارد، مشتی شیاد کلاهبردار هستند که از همان ابتدا خودشان دنبال این پروژه بودند. غربیها و صهیونیستها مشکلشان جمهوری اسلامی نیست، مشکلشان ایران است. حالا وقتی ایرانی وجود نداشته باشد هر کسی که میخواهد باشد. حالا که همه چیز شکست خورده و به پایان رسیده نوبت به اصلاحات عمیق و اساسی در کشور است. باید کل سیستم دست به اصلاح گسترده و حقیقی بزند و یاد بگیریم که اگر وطنی هست، اگر کشوری هست متعلق به همه ما است… در پایان باید بگویم خیلی از افرادی که در این سالها ادای «ایران گرایی»، «ایراندوستی» و «حمایت از ایران» را در میآوردند، رفوزه شدند. بد هم رفوزه شدند. این میدان، میدان امتحان بسیار سختگیرانهای بود، امتحانی که در آن باید درست تشخیص داد و درست انتخاب کرد!
چند سال پیش سلسله گزارشی در ۵ بخش در مورد چرایی شروع جنگ و بحران در درعا نوشتم که شاید خواندن آن امروز خالی از لطف نباشد. وقتی یادم به آن روزها میافتد و یادم به شهرهای زیبای سوریه میافتد که چگونه در آتش بلاهت تکفیریها و اخوانیها و مزدوران اردوغان نابود شد، تنم میلرزد… امروز در یک گوشه کشور نیم ساعت گاز یا برق قطع میشود صدای همه در میآید و بسیاری از شهرهای سوریه هنوز برای چند ساعت هم برق ندارند!! این گزارش را میتوانید اینجا بخوانید. لینک بقیه هم هست.
ثبت دیدگاه