حتی تکذیب شدن این موضوع به صورت رسمی، تاثیر بسیار بدی روی اعتماد سرمایه گذاران در بورس دارد. این موضوعات امنیت سرمایه گذاری را به دنبال ندارد و برای اقتصاد ایران که سالانه حتی به اندازه استهلاک سرمایه گذاری ندارد بسیار مهلک و خطرناک است.
در بازار در خصوص کاهش شدید نرخ دلار شایعاتی شنیده می شود. کلیپی از یکی از نمایندگان در رسانه ها پخش شده است که اعلام کرده اند قبل از انتخابات ریاست جمهوری قصد پایین آوردن دلار تا رقم ۱۱ هزار تومان را دارند. برای چند ماه در آن نرخ نگه دارند، زمینه انتخابات را فراهم کرده و سپس رشد دهند. به لحاظ اقتصادی و منطقی این کار بسیار غیرعاقلانه است و امکان پذیر نیست. مگر اینکه منافع ملی قربانی منافع شخصی شود. در صورت گشایش سیاسی، دولت و بانک مرکزی توان پایین آوردن نرخ دلار به صورت هیجانی را دارند ولی آن چیزی که برای ما اهمیت دارد ثبات نرخ دلار در آن قیمت است. ثبات و پیش بینی پذیری نرخ دلار اهمیت دارد. محاسبات اقتصادی نشان میدهد نرخ ارز کاهش شدیدی نمی تواند داشته باشد و در حوالی ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان میتواند نوسان داشته باشد و رشد شدیدی نداشته باشد. با پیروزی آقای بایدن انتظار حرکتهای هیجانی در بازار دلار و بورس را داشتیم اما آنچه برای سرمایه گذار اهمیت دارد روند بلندمدت آن است.
تا اینجای بحث جمع بندی کنیم که ما همچنان دست درازی دولت به جیب سهامداران شرکتها را به دلیل کسری بودجه منتفی نمی دانیم. از طرفی به دلایل اقتصادی و منطقی انتظار کاهش شدید نرخ دلار را نداریم. هر چند حرکتهای خارج از منطق در کوتاه مدت را دور از ذهن نمی بینیم. با توجه به این موضوعات برآوردی از سودسازی شرکتها داشتیم که با حذف شدن سوبسیدها و یارانه های انرژی، شرکتها به چه میزان ارزشمند هستند. به عنوان مثال، شرکت فولاد خوزستان که شمش فولادی تولید میکند با تبدیل مواد اولیه به محصول شمش، سودی ایجاد میکند که شرکتهای مشابه در هر جای دنیا این سود را میتوانند ایجاد کنند. اما شرکتهای ایرانی از محل ارزان بودن انرژی و پایین بودن حقوق و دستمزد کارگرها که به اندازه نرخ ارز رشد نمیدهند نیز سود میبرند. از طرفی استهلاک را به درستی محاسبه نمیکند و با تجدید ارزیابی ندادن میزان استهلاک و در نتیجه میزان سود ایجاد شده به درستی نشان داده نمی شود که باید این سودها از ارزش شرکتها بیرون بیاید. به ارزشی که میرسیم هسته سخت ارزش میگوییم. یعنی اگر از شرکتهایی مانند فولاد مبارکه و پتروشیمی زاگرس رانت ها حذف شود قیمتهای امروز شرکتهای فولادی، پتروشیمی و پالایشی، نزدیک به هسته سخت ارزش هستند. اگر تلورانس ده پانزده درصدی قیمتها را کنار بگذاریم، قمیتهای کنونی با دلار بیست هزار تومنی و با حذف برخی رانتها، برای شرکتهای بزرگ قمیتهای خوبی است و با کنار رفتن هیجانات، حقوقی های بزرگ وارد میشوند و سهم ها را نه به دید حمایت بلکه به دید سرمایه گذاری و سودآوری خریداری می کنند. هیجانات ممکن است در اثر کاهش شدید نرخ دلار به دلیل حرکت غیرمنطقی دولت یا بیش واکنشی سرمایه گذاران باشد. اگر این هیجانات را کنار بگذاریم به هسته سخت ارزش در بسیاری از سهم ها میرسیم. هر چند در هر بازاری قیمتهای حباب گونه وجود دارد. برآورد ما از آینده شرکتها و شاخص بورس این است که به زودی با کنار رفتن هیجانات منفی بتوانیم شاهد بازگشت بازار باشیم. اگر تصمیمات غیرمنطقی را کنار بگذاریم قیمتها در سطوح خوبی هستند. قیمتهای جهانی نیز در سطح خوبی هستند و در جلسات قبل بررسی کردیم که میتوانند در این سطوح باقی بمانند. امیدواریم حرکت غیرمنطقی برای تراز کردن بودجه رخ ندهد و سوبسیدهای انرژی به صورت اصولی حذف شود.
در پایان به این موضوع اشاره کنیم که باید شرکتها را به تجدید ارزیابی به خصوص در دارایی های استهلاک پذیر تشویق کنیم. چرا که استهلاک واقعی شده و هر چند سود اسمی کمتر نشان داده خواهد شد اما پول استهلاک به کسی پرداخت نمیشود و در داخل شرکت باقی می ماند. مالیات کمتری پرداخت میشود و می توانند افزایش نرخ بگیرند. شرکتهایی مانند شوینده ها، تایرسازها، روغنی ها و خوراکیها براساس حاشیه سود افزایش نرخ می گیرند. حاشیه سود ناخالص با واقعی نکردن استهلاک بالاتر نشان داده می شود و نمیتوان افزایش نرخ گرفت و از طرفی با فرسوده شدن تجهیزات پولی برای سرمایه گذاری باقی نمی ماند. بسیاری از شرکتها مانند فولاد مبارکه، فخوز و … سودی که نشان میدهند به خاطر استهلاکی است که واقعی نشده است. ما باید به دنبال واقعی شدن نرخ ها چه نرخ های انرژی چه نرخ استهلاک و اقلام صورت مالی باشیم. این موضوع در بلندمدت به نفع شرکتهاست.
ثبت دیدگاه