✴️ نظریه «جهاننگری انقلاب» و چرایی حضور منطقهای ایران/۱
🔸سخنان فرماندهی کل قوا در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی شهدای مقاومت و مدافع حرم که روز شنبه در خلال برگزاری این کنگره در حرم مطهر رضوی (ع) منتشر شد، به نظرم بسیار بسیار راهبردی و مهم است. در این سخنان میتوان نظریه نگاه به بیرون نظام جمهوری اسلامی، دلایل و راهبردهای مبتنی بر آن را دید. آیتالله خامنهای در این سخنان که بیسابقه (البته برای کسانی که این نظریه را میشناسند آشنا است، ولی برای عموم بیسابقه است) است دلایل و عوامل حضور ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی را شرح میدهند، به زبان سادهتر، برای کسانی که هنوز در این زمینه سوال میپرسند و اشکال میکنند ساده و منطقی دلایل حضور نظامی و عملیاتی ایران در بیرون از مرزها را شرح داده است.
🔸بنده به عنوان یک روزنامهنگار خیلی ساده و درجه ۲ و کسی که معمولا بیشتر میخوانم و میبینم، همواره بر این باور بودم که یک مدیریت کلان، یک مدیریت ویژه و خاص در کشور ما حاکم بوده که قرار است این مدیریت حالا یککاسه شود. به زبان سادهتر، ما در کشور دو دولت داشتیم؛ یک دولت اجرایی که وظیفه رتق و فتق امور روزمره کشور را بر عهده داشت و رئیس جمهور، رئیس مجلس و رئیس دستگاه قضا آن را مدیریت میکردند و یک دولت هم که وظیفهای بزرگتر، مهمتر و راهبردیتر داشت که آن را رهبر انقلاب شخصاً در این سه دهه هدایت کرده است. شاید از این رهگذر بهتر بتوان توضیح داد چرا چهار وزیر خارجه، اطلاعات، دفاع و وزیر کشور در کنار دبیر شورای عالی امنیت ملی باید با مشورت شخص رهبری انتخاب و معرفی…
✴️ نظریه «جهاننگری انقلاب» و چرایی حضور منطقهای ایران/۲
🔸دلیل هم این بود که این چهار نفر هم واسطهای بین دولت راهبردی و کلان با دولت اجرایی در داخل بودند و هم مسوول بودند به عنوان مقام رسمی و دیپلماتیک کشور در سطح بینالمللی دیدگاهها، نظریات و خواستههای دولت کلان را به اطلاع طرفهای خارجی برساند. من این موضوع را اولین بار است که مطرح میکنم و به نظر هم نمیرسد پیش از این کسی اینگونه این موضوع را تشریح کرده باشد. دلیل اینکه چرا رهبر انقلاب با درایت خاص خود در این سطح ورود کرده و چنین ساختاری را فراهم کردند، نیاز به توضیح زیاد ندارد و میتوانید دلایل آن را در نگاه روسای جمهور سابق به حوزه سیاست خارجی و نفوذ منطقهای به خوبی مشاهده کنید. اینکه گفته میشود دولتها در این حوزه تصمیمگیر نبوده و مداخلهای نمیتوانستند کنند (به آنها اجازه داده نمیشد) ناشی از همین مهم بود.
🔸مجری و مسوول این بخش هم نیروی قدس سپاه و فرمانده آن بود. در واقع، فرمانده نیروی قدس واسطهای میان رهبری و وزرا و دیگر مسوولان اجرایی و همچنین نیروها و متحدان منطقهای ایران بود. در حالی که نیروی قدس بازوی اجرایی ایران برای پیشبرد سیاستهای منطقهای در حوزه سخت و حتی در اواخر نرم بود، پی بردن به دلایل این مساله هم از اهمیت بسزایی برخوردار بود. همواره این سوال مطرح میشد که چرا ما باید در عراق، سوریه، افغانستان، لبنان، یمن، قفقاز و قضیه مهم و حیاتی فلسطین دخالت کنیم؟ این مسائل چه ربطی به ما دارد؟ ما این همه مشکل در داخل داریم، این همه نارسایی اقتصادی داریم، این همه عقب افتادگی داریم چرا به جای تمرکز به این مشکلات و نارساییها، باید برویم و در این مناطق مداخله کنیم؟
🔸این موارد و مسائل را رسانههای بیگانه و سران کشورهای غربی و منطقهای نیز بارها و بارها تکرار میکردند. به عنوان مثال در ماجرای سوریه در حالی مردم خیلی دیر متوجه اهمیت این مداخله شدند که در شش سال نخست بحران سوریه حاکمیت را مقصر در تداوم بحران سوریه و کمک به «دیکتاتور» در این کشور قلمداد میکردند! فهم این مساله بسیار سخت و توضیح آن نیز خارج از ادراک بسیاری از عوام بود، چرا که خیلی از خواص نیز که درک دقیق و درستی از این مهم نداشتند همواره در این زمینه شروع به ایراد اشکال میکردند. مثلا همین چند روز پیش بود که در میتینگ یکی از نامزدهای ریاستجمهوری یک فرد ابلهی که قبلاً مسوولیتی هم داشته به حاکمیت بابت حضور و مداخله در منطقه تاخت و هر چه از دهان ناپاکش بیرون آمد، گفت!!
🔸این مقدمه را نوشتم تا به این مهم برسم که رهبر انقلاب در این دیدار تلاش کرده این مساله را توضیح بدهد و به همین دلیل به باور من بسیار اهمیت دارد. آیتالله خامنهای خیلی خوب توانسته نقاط ضعف کشور در طول یک سده اخیر را بفهمد با توضیح دلایل شکست در جریان مشروطه و حتی نهضت ملی شدن صنعت نفت (حتی به باور من این موضوع میتواند به قبلتر، به جنگ دوم ایران و روس و جنگ هرات هم تسری پیدا کند) به این جایگاه برسد که اگر ایران در آن روزها «به خودش» مشغول نبود و میتوانست محیط پیرامونیاش را مشاهده کند بدون شک در این دو قضیه شکست نمیخورد و به همین دلیل پس از پیروزی انقلاب، بنیانگذار انقلاب آمدند و اجازه مشغول شدن به داخل را ندادند، چرا که اصل و مبنا بر حضور در محیط پیرامونی بود.
🔸رهبری در سخنان خود عوامل و دلایل متعددی را در شکلگیری نیروی جهادی و ایمانی بنام «مدافعان حرم» دخیل میداند و در بیش از چهار نکته آنها را توضیح میدهد. این توضیحات از بیّنات و به باور من از قوام نظری و فکری عمیقی ریشه میگیرد که باعث شده تا ایران امروز با کمترین هزینه و با بالاترین بازخورد بیشترین هزینه را روی دست دشمن بگذارد. دقت کنید، هزینه بیش از ۱۰ هزار میلیارد دلاری امریکا و متحدانش در منطقه (به باور من بیش از ۱۳ تریلیون دلار میشود) برای زمین زدن ایران و نگاه انقلابی آن در منطقه در حالی صورت گرفت که ایران با کمتر از یک درصد از کل این هزینهها توانست در طول چند دهه گذشته منطقه را مدیریت کرده و طرف مقابل را به شکست بکشاند. ایشان از نظریه «جهاننگری انقلاب» به عنوان یکی از نیازهای اصلی و زیربنایی نهضتها رونمایی میکنند و آن را به صورت کامل و مشروح توضیح و تبیین کرده و میگویند که مدافعان حرم در واقع برای دفاع از این «جهاننگری انقلاب» ماموریت داشتند.
✴️ نظریه «جهاننگری انقلاب» و چرایی حضور منطقهای ایران/۳
🔸فهم و درک این موضوع بسیار اهمیت دارد و باعث میشود که فردی که در جایگاه یک تحلیلگر سیاسی و نظامی نشسته و میخواهد توضیح دهد، زیرساختهای فکری را بداند. در طول بیش از یک دهه گذشته من به سهم خود تلاش بسیاری کردم تا این مهم را توضیح دهم، ولی شنیدن آن از زبان ایدهپرداز، طراح و مجری بسیار مهمتر و قابل توجهتر است. به همین دلیل آیتالله خامنهای آن دو گام مهم در تاریخ معاصر را تبیین کرده و سپس به برنامههای دشمن برای زمین زدن «ایرانِ انقلابی» میپردازند. آنچه در ادامه میآید، بخشی از این سخنان است که به نظرم باید حتما خوانده شود:
🔻نکتهی دوّم که گفتیم مسئلهی «جهاننگری انقلاب». یکی از نیازهای حتمی نهضتها این است که به محدودهی وجود خودشان و حضور خودشان اکتفا نکنند، [بلکه] به خارج از محدوده هم نظر داشته باشند؛ بخصوص در شرایطی مثل شرایط کنونی دنیا که کشورهای قدرتمندی هستند که اینها میتوانند دستاندازی کنند. الان تعداد پایگاههای آمریکایی در کشورهای دنیا یک تعداد بیشماری است؛ در همهجای دنیا اینها پایگاه دارند. در یک چنین شرایطی، هر نهضتی، هر حرکتی، هر انقلابی، اگر فقط متوجّه محیط درونی خودش باشد و از فعل و انفعالات خارجی غفلت کند، قطعاً ضربه خواهد خورد. لذا یکی از نیازهای حتمی هر نهضتی، هر حرکتی، حرکت اجتماعیای، سیاسیای وجود نگاه به محیط بینالمللی، محیط منطقهای، تعاملها، رابطهها، نسبتها و مانند اینها است.
🔻ما در این زمینه، در گذشتهی تاریخیِ نهچندان دورِ خودمان، حدّاقل دو بار گزیده شدیم: یکی در قضیّهی مشروطه، یکی در قضیّهی نهضت ملّی نفت. در قضیّهی مشروطه ــ حالا آن دخالت انگلیسها در اوّل کار به جای خود ــ بعد از آنکه مشروطه سرپا شد و درست شد، گرفتاریهای علاقهمندان به مشروطه و مسئولان و دلسوزان و دنبالگیران مشروطه متوجّه مسائل داخل کشور شد ــ کشمکشها و درگیریهای این با آن و آن با این ــ از بیرون غفلت کردند. از اینکه ممکن است یک وقت سیاست انگلیس اقتضا کند یک رضاخانی را بیاورد که مشروطه و غیر مشروطه و همه را جارو کند بریزد دور، غفلت کردند و این بلا سرشان آمد. غفلت از امکان دخالت انگلیس موجب شد که ناگهان صبح کردند ــ به تعبیر رایج ــ در حالی که دیدند یک رضاخانی قلدر و زورگو آمده سر کار؛ اوّل شد سردار سپه، بعد هم شد شاه. در خاطرات یکی از وابستگانشان خواندم که از قول رضاشاه میگوید «اگر میدانستیم شاه شدن اینقدر آسان است، زودتر شاه میشدیم»! یعنی غفلت کردند دیگر؛ افراد غفلت کردند، اینها آمدند سر کار؛ انگلیسها دخالت کردند، آوردندش سر کار. ببینید، سر کار آمدن رضاخان پانزده سال بعد از مشروطه است؛ زمان زیادی نگذشته. در ظرف پانزده سال، داخل کشور چه ابتلائاتی داشت که موجب شد غفلت کنند؛ این یک مورد.
🔻یک مورد هم مسئلهی نهضت ملّی است. خب، آنهمه شور و هیجان ــ حالا بنده تا حدودی یادم هست آن شور و هیجان مردمی را، آن تظاهرات را، آن میتینگهایی را که داده میشد که ما در مشهد مثلاً یک گوشهاش را شاهد بودیم ــ و علاقهمندی مردم و مانند اینها، با یک کودتای باید گفت واقعاً فکَسَنی(۲) [خاموش شد]! یعنی اصلاً هیچ معنای واقعیِ کودتای نظامیِ آنچنانی هم در آن وجود نداشت؛ یک مشت الوات و اوباش و مانند اینها، با یک چمدان پول آمریکایی، از داخل سفارت انگلیس در تهران هدایت شدند، یک حکومت ملّی منتخب مردم را که با شور و شوقی به کار آمده بود ساقط کردند؛ تمام شد و از بین رفت، و هیچ اثری از آن باقی نماند؛ به خاطر غفلت. سرگرم مسائل داخلی شدن و از امکان دخالت دخالتگرانِ خارجی غفلت کردن، این بلا را سر کشور آورد.
🔻انقلاب اسلامی ایران و نهضت اسلامی ایران از روز اوّل متوجّه این نکته بود. امام در اوّلین سخنرانیهایی که کردند، در کنار اسم آوردن از فجایع رژیم شاه و مانند اینها، اسم آمریکا را آوردند، اسم صهیونیسم را آوردند، اسم اسرائیل را آوردند؛ از اوّل، متوجّه این قضایا بودند. از شروع مبارزه، شاید حدود یک سال و دو سه ماه گذشته بود که امام علیه کاپیتولاسیون(۳) آن سخنرانی را انجام دادند؛ یعنی امام متوجّه کاپیتولاسیون بود، متوجّه مصوّبات مجلس بود، متوجّه دخالت دیگران در مسائل داخلی کشور بود. از اوّل پیروزی انقلاب هم، نگاه امام به بیرون بود. خب، فرمایشات امام سرشار است از حلّ مسائل داخلی و پرداختن به مسائل داخلی، امّا در اغلب فرمایشات امام که شما نگاه کنید، اشارهی به خطرات بیرونی و امکاناتی که کشور را تهدید میکند وجود دارد. نگرش جهانی، نگرش منطقهای، نگرش جامع، غفلت نکردن و مشغول نشدن و سرگرم نشدن فقط به مسائل داخل؛ این در انقلاب وجود داشت.
ثبت دیدگاه