در پی همه گیری ویروس کرونا در سرتاسر کره خاکی، صحنهها و پیامدهایی در کشورهایی که اصطلاحا مبتنی بر تفکرات نئولیبرالیسم اداره میشوند، ملاحظه گردید… صحنههایی که همه کمابیش در فضای مجازی شاهد آن بوده ایم و یا اخبارش را شنیده ایم، درگیری بر سر ماسک و دستمال توالت، غارت فروشگاه-ها، دزدی دریایی دولت ها از یکدیگر، رها کردن افراد سالخورده به دلیل در اولویت نبودن و ….
بلافاصله بعد از دیدن این صحنهها این سوال در ذهن مخاطب متفکر ایجاد می شود که چرا این جوامع که به قانونمداری و نظم و مدیریت کارآمد و … شهیرند، ناگهان این گونه تمامی قوانین و نظم و اصول زندگی اجتماعی را به کناری گذاشتهاند و این گونه به جان هم افتادهاند، سوال دیگر هم که در پی آن ایجاد میشود، این است که چرا در کشور ما حتی نمونه کوچکی از این موارد ملاحظه نمیشود، بدون شک میزان توان تولید و عرضه لوازم بهداشتی و ضروری در کشورهای اروپایی و آمریکا در شرایط معمولی به مراتب بیشتر از کشور ماست. اگر خطر قحطی و کمبودی در راه باشد که ما بیشتر در معرض خطر هستیم… چرا مشکل کشور ما به مراتب کمتر است و علیرغم تحریمهای ظالمانه و مشکلات اقتصادی، غیر از چند روز اول در کشور هیچ مشکل حادی در تامین لوازم بهداشتی و لوازم ضروری وجود نداشت؟
اولین جوابی که به ذهن فرد متفکر (با حداقل دانش از نظام اجتماعی و اقتصادی جوامع نئولیبرال) میرسد، این است که این شرایط ریشه در مبانی فکری نئولیبرالیسم و اقتصاد نئوکلاسیک دارد. بر اساس مبانی اقتصاد کلاسیک که با تعدیلات ناچیز در تفکرات نئوکلاسیک بازآرایی شده است، فردگرایی و پیگیری هر شخص جهت بیشینه کردن منافع شخصی، به طور خودکار بیشینه شدن منافع اجتماعی را نیز در پی خواهد داشت. بنا بر قول معروفِ پیشگامان اقتصاد کلاسیک، گویی دستی نامرئی در کائنات وجود دارد که منافع فردی را با منافع جامعه همسو میکند. بدین ترتیب برای این که جامعه به بیشترین میزان رفاه برسد، کافی است هر فرد در جامعه بدون توجه به منافع و شرایط دیگران، تنها به دنبال بیشینه کردن منافع خود با در نظر گرفتن محدودیتهای پیش رو باشد.
به جرأت میتوان گفت، شالوده نظام اجتماعی کنونی در کشورهای غربی کمابیش بر همین اساس بنا شده است. این تفکر در شرایط عادی شاید برای اکثریت جامعه به خوبی کار کند، همواره نیز بخشی از جامعه ممکن است به دلیل این تفکر متضرر شوند و در معرض آسیبهای جانی و مالی قرار گیرند، اما آنها در برابر منافع دیگران فدا میشوند و آن گونه که باید به چشم نمی آیند. در شرایط غیر بحرانی، این پیگیری منافع شخصی در چارچوب قوانین و مقررات و نهادهای رسمی موجود، منجر به ایجاد نوعی از نظم خواهد شد. اگر در شرایط عادی مردم جوامع غربی، قوانین را رعایت میکنند، به شدت در قید نظم اجتماعی هستند و به قراردادها پایبند هستند، به این دلیل است که این بهترین راه برای بیشینه کردن منافع شخصی آنهاست. دولت، قوانین و قواعد و نظامهای پاداش و تنبیه را بگونهای تنظیم نموده است که منافع فردی اشخاص در گرو رعایت و پایبندی به قوانین باشد. به این ترتیب، اگر مردم جوامع غربی، منظماند، قانونمدارند، و در یک کلمه به اصطلاح عام، متمدن هستند، به دلیل فرهنگ غنی و بالا در آن جوامع نیست. در این جوامع همه به دنبال نفع شخصی خود هستند، و بیشینه کردن نفع شخصی نیز در گرو رعایت قوانین و قواعد تنظیم شده توسط دولتها و حکومت هاست. اما در شرایط بحرانی مثل شیوع ویروس کرونا که جان افراد در به شدت در معرض تهدید است، دیگر آن رفتارهای عادی و در چارچوب قوانین پاسخگو نخواهد بود. مردم این جوامع، بزرگترین دارایی خود را عمر و جان خود میدانند؛ پیگیری هر منفعتی مستلزم حفظ زندگی و حیات است. هر کس باید جان خود را به هر قیمتی حفظ کند. یک فرد که هر هفته به میزان مورد نیاز دستمال توالت میخرید، حال میداند که بیرون رفتن از خانه به صورت مکرر برای خرید دستمال توالت ممکن است او را در معرض ابتلا به ویروس قرار دهد. پس تصمیم میگیرد یک بار بیرون برود و برای مدت طولانی قرنطینه میزان قابل توجهی دستمال بخرد و این تقاضای افزایش یافته ناگهانی به درگیری و زد و خورد انجامد. حالا دیگر رعایت قوانین و قواعد همیشگی با منافع اشخاص در تضاد است. منابع کمیاب است و تقاضا فراوان، میزان دستگاههای درمانی کمتر از تعداد بیماران است، پیران و سالخوردگان در اولویت نیستند چون منفعت مادی آنها برای جامعه کمتر و هزینه آنها بیشتر است. همانگونه که در سکانسی از یک فیلم معروف گفته می شود: این مردم متمدن، اگر قحطی شود همدیگر را خواهند خورد.
این تحلیل قسمتی از سوال مطرح شده بالا را پاسخ میدهد. اما هنوز ابهامی وجود دارد و قسمتی از پرسش، بی جواب مانده است. چرا در کشورهای غربی بحران کمبود ماسک داریم و دولتها به ماسک دزدی از یکدیگر روی آوردهاند، اما در ایران مردم خود پیش قدم شدهاند و نهادهای دولتی و حکومتی همگام با آنان به جهاد تولید لوازم بهداشتی روی آوردند؟ چرا مردم کشورهای دیگر این کار را نکردند. مگر کشورهای غربی پر از سازمانهای مردم نهاد و موسسات خیریه و انجمنهای نیکوکاری نیست؟ چرا این سازمانهای مردم نهاد و خیریهها، مثل نهادهای مردمی ایران دست به کار نشدهاند و ماسک و لوازم بهداشتی تولید و توزیع نکردند. چرا این سازمانهای مردم نهاد اقدام به ضدعفونی کردن معابر نکردند.
پاسخ ساده است، کمک رسانی و اقدامات انساندوستانه، در شرایطی که هر لحظه احتمال ابتلا به بیماری وجود دارد و مرگ در کمین است، نیازمند چیزی بیش از روحیه نیکوکاری و خیرخواهی است. جوامع غربی موسسات خیریه و سازمانهای مردم نهاد را نیز در چارچوب همان منافع فردی تشکیل دادهاند، برای ارضای نیاز نیکوکار بودن، ارضای نیاز به خوب بودن؛ اما وقتی ارضای این نیاز با مخاطره جانی تلاقی یابد، کمترند کسانی که راه نخست را برگزینند. آری، نیکوکاری در این شرایط نیازمند قدرتی بیش روحیه از نیکوکاری و خیرخواهی است، و آن چیزی نیست جز ایثار و فداکاری… آنانی که در کشور ما شبانه روز در مراکز درمانی مشغول خدمتند، و آنهایی که داوطلبانه در کارگاهها به تولید ماسک پرداختهاند، و جوانانی که به دل خیابانها زدهاند برای ضدعفونی معابر، نه فقط نیکوکار، بلکه فداکار و ایثارگرند؛ آنان دنبال هیج نفع مادی نیستند که اگر بودند، جان خود را (که عزیزترین سرمایه ها از دید محاسبه گران مادی است) برکف نمیگرفتند.
سعید رسولی
ثبت دیدگاه