نرخ ارز دو برابر شود، قیمت همه کالاها دو برابر میشود و اگر نصف شود، نصف؟
عدهای هستند که نرخ برابری ریال/ دلار را مقیاس همه قیمتها تصور میکنند.این عده که عده قلیلی هم نیستند، قیمت دلار را متغیری برونزا (و گاهی هم فقط حاصل از فروش نفت!) تصور میکنند.درحالیکه در واقعیت با کمشدن قیمت دلار هجوم برای خرید آن افزایش مییابد پس قیمتش دوباره بالا میرود و بالعکس.به تجربه دیدهایم که نرخ حقیقی ارز در کشورمان (قیمت ارز با توجه به تورم داخلی و خارجی) در طول زمان متغیر بوده است. پس چنین نیست که تصور شود دلار و تورم همیشه همراه و همنسبت حرکت میکنند. تجربه ۶۰ ساله دخالت بانک مرکزی در بازار ارز به پشتوانه نفت و دارابودن بیش از نیمی از دلارهای صادراتی، به این حدس اشتباه بسیار دامن زده است.
آیا اگر نرخ ارز نصف شود، قدرت خرید مردم دو برابر میشود؟
عدهای پای خود را از مورد قبل هم فراتر میگذارند و فکر میکنند اگر نرخ ارز نصف شود، غیر از نصف شدن همه قیمتها، «قدرت خرید» مردم دوبرابر میشود!گویی که صددرصد اقلام مصرفی مردم خودِ اسکناس دلار یا کالاهای خارجی است و درآمد مردم به ریال ثابت است.نیاز به توضیح و یادآوری نیست که وقتی قیمت دلار زمانی هزار تومان یا ۷ تومان بود، رفاه و قدرت خرید شهروندان ۲۲ برابر یا ۳ هزار برابر امروز نبود.
مصرفکنندگان گوشت، مرغ، نان و پیراهن و پرتقال مصرف میکنند نه اسکناس دلار.رفاه اقتصادی مردم را هم درآمد و تولید ملی حقیقی تعیین میکند نه متغیر دیگری.
چرا وقتی دلار ارزان میشود، قیمتها پایین نمیآید؟
کاهش این ماههای قیمت دلار آزاد از حدود ۳۲ هزار تومان تا ۲۱ هزار تومان، مثال خوبی برای این مورد است. در این مدت نه تنها قیمتها ارزان نشد (به جز کالاهای خارجی وارداتی و رقبای سرمایهگذاریِ دلار مثل سهام، طلا و خودرو)، بلکه شاهد تورم ماهانه ۳ تا ۵ درصد کالاهای مصرفی (حدود دو برابر تورم «سالانه» یک کشور اروپایی توسعهیافته) بودهایم.ایراد در کجاست؟ایراد آنجاست که قیمتها به خاطر بالارفتن دلار بالا نرفته بودند که با پایین رفتن آن پایین بیایند. ریشه تورم رشد حجم پول و اعتبار است. ماشین رشد نقدینگی نظام بانکی و بانک مرکزی هم که دست از کار نمیکشد، پس آنچه خواهیم داشت تورم است که ارتباط خاصی هم با قیمتهای میدان فردوسی ندارد.
آیا دلارپاشیها همانند دلار ۴۲۰۰ باعث ارزانشدن کالاها میشود؟
از آنجا که تورم درازمدت ریشه پولی دارد (و ناشی از ناترازی نظام بانکی و رشد پایه پولی توسط بانک مرکزی است)، مصرفکننده نهایی همچنان تقاضای (اسمی) بالایی برای خرید مثلا گوشت یا مرغ دارد.پس پخشکردن دلار ارزان برای واردکننده تنها باعث میشود رانت بزرگی گیر واردکننده یا واسطههایش بیاید و هیچ کاهش قیمتی خصوصا پس از دو سال و نیم بعد از شروع طرح در کار نخواهد بود.اگر هم برای اطمینان از سوءاستفاده تمام زنجیره از خارج از کشور تا پای سفره مصرفکننده را هم دستوری و کارمند دولت کنیم، نتیجه نهایی دولتی بزرگتر و غیربهرهورتر، با کسری بودجه بزرگتر و تورمهای بزرگتر در آینده خواهد بود.
آیا جمعکردن پایه پولی و تورم با دلارپاشیِ بانک مرکزی راهکار اصلی است؟
اگر چنانکه ریاست بانک مرکزی اخیرا فرمودهاند بانک مرکزی (پس از رفع احتمالی تحریم) موفق به دستیابی به یک میلیارد دلار تحریمی شود، باعث جمعشدن ۴۰ هزارمیلیاردتومان پایه پولی خواهد شد، نتیجه مستقیم آن تثبیت قیمت ارز و کاهش تورم (از محل کاهش رشد پایه پولی) است؛ اما از آنجا که بهدلیل ناترازی بانکها و کسری بودجه، بانک مرکزی روزانه مشغول رشد پایه پولی است، تورم کاهش مطلوبی نخواهد داشت. پس با ادامه این روند در درازمدت تولیدکننده ایرانی در مقایسه با رقبای خارجی خود روز به روز قدرت رقابت خود را از دست خواهد داد و روز به روز شاهد واردات مثلا به شکل سفر و خرید خانه مسکونی توسط ایرانیان در ترکیه، گرجستان و کانادا خواهیم بود تا آنجا که دیگر صادرات نفتی کفاف این فشار روی تقاضای ارز را ندهد و نرخ ارز دوباره بالا برود.
چرا با اینکه ۵۰ سال قیمت دلار زیاد شده، هنوز رشد مطلوب اقتصادی اتفاق نیفتاده است؟
سرکوب نکردن نرخ ارز فقط یکی از موانع بر سر راه تولید و رشد اقتصادی است. «کمبود سرمایهگذاری»، «فضای کسبوکار»، «مداخلات گمرکی و تعرفهای»، «ممنوعیتها، تصدیگری و قیمتگذاریهای دولتی در همه بازارهای مختلف مثل بازار سرمایه، بازار کار، بازار پول و بازار محصول نیز نیازمند تجدیدنظر هستند تا رشد اقتصادی بالا و مداوم ممکن شود.
ثبت دیدگاه