روزی صدهزار بار باید خدا را شکر کرد ما بزرگان فوتبال جهان نیستیم، گردش مالی این فوتبال به اندازه دو ستاره بزرگ بینالمللی نیست و دنیا اخبار و اتفاقات این نقطه را اصلا دنبال نمیکند.
در آستانه داربی تهران، ۲باشگاه پرسپولیس و استقلال به جان هم افتادهاند و با سطح پایینترین مطالب ممکن، از خجالت یکدیگر درمیآیند. حالا دیگر کمی تشخیص کار سخت شده که آنچه میخوانیم، آیا کریخوانی زشت و سخیف چهار کانال بنجل و بینام و نشان هواداری است یا مواضع رسمی بزرگترین باشگاههای مملکت به شمار میآید.
زمانی مدیریت در پرسپولیس و استقلال آداب و آیین داشت، کلاس داشت، پرستیژ داشت. قرار نیست از گذشتههای دور افسانه بسازیم و اینطور نشان بدهیم که هر اتفاقی در آن روزگار رخ میداد، درست و بجا بود. آن زمان هم مشکل داشتیم، اما حداقلش این بود که برخی اصول رعایت میشد. در دهه۵۰ مالک باشگاه پرسپولیس بازیکنش را بهخاطر عکسانداختن با یک ستاره زن سینما به شکل فیزیکی تنبیه کرد. کاری به درست و غلطش نداریم، اما مهم این است که او برای پیراهن این تیم شأن و مقام قائل بود.
در همان دهه، مالک تاج بعد از شکست ۴ بر یک تیمش برای پرسپولیس یک سبد گل با پیام تبریک به آدرس باشگاه رقیب فرستاد. حالا اما وارثان این میز و منصبها، طوری به هم یورش میبرند و طوری بیاحترامی میکنند که انگار اینجا چالهمیدان است.حتما بیانیههای اخیر سرخابیها علیه هم را خواندهاید. قلم از تکرار کلمات حضرات شرم دارد، اما اصل مطلب این است که سرمربی پرسپولیس باشگاه رقیب را به هوچیگری متهم کرده، آن تیم یک انشای کریه نوشته و سرخها در واکنش مجدد، سیل دیگری از کلمات زشت و بدترکیب را کنار هم چیدهاند.
روزی صدهزار بار باید خدا را شکر کرد ما بزرگان فوتبال جهان نیستیم، گردش مالی این فوتبال به اندازه دو ستاره بزرگ بینالمللی نیست و دنیا اخبار و اتفاقات این نقطه را اصلا دنبال نمیکند. اگر غیر از این بود، لابد روزی صد تا کشته و زخمی میدادیم. امروز برای کسب پیروزی در یک داربی حذفی چنین بلوایی بهپا شده و ۲ باشگاه به هر ترفندی برای تحت فشار گذاشتن رقیب متوسل میشوند؛ حالا فرض کنید برتری در این مسابقات پاداشهای چندمیلیوندلاری داشت و سود مالی هنگفت به برندگان میرساند.
در این صورت فقط خدا میداند چه حجم مضاعفی از خشونت و بدرفتاری اتفاق میافتاد. وجه غمانگیزتر داستان این است که عمده این پرخاشهای تند کلامی بهخاطر جلب رضایت توده هواداران مقیم در فضای مجازی اتفاق میافتد. این یعنی باشگاهها به جای آنکه به هوادار کمسنوسال و عامی خطمشی بدهند، به دنبالهروی آنها تبدیل شدهاند؛ گرسنگان بهبه و چهچه، لایک و کامنت. این کژراهه اما به جایی نخواهد رسید. روزبهروز وضع بدتر میشود و اخلاق و فرهنگ بیش از پیش رو به زوال خواهد رفت. هر فحشی که شما بدهید و برایتان لایک بیاورد، فحش رکیکتری از طرف مقابل با لایکهای بیشتر بهدنبال خواهد آورد. این مسابقه نفرت، خط پایان ندارد. کاش بالاخره یک روز این واقعیت ساده را میفهمیدید.
ثبت دیدگاه