رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه معلمان افسران سپاه پیشرفت کشور هستند، گفت: معلمان باید کاری کنند ریزشها نزدیک به صفر باشد.
رهبر معظّم انقلاب، عصر امروز (یکشنبه ۱۲ اردیبهشت) به مناسبت روز کارگر و روز معلم، سخنان مهمی را درباره انتخابات ریاستجمهوری و اظهارات اخیر برخی مسئولین ایراد فرمودند.
محورهای مهم بیانات رهبر معظم انقلاب را در ذیل بخوانید:
قله ماه رمضان، ایام قدر و لیالی مبارکه قدر است. ما به این قله رسیدیم. از فرصت بینظیر توسل و تضرع و دعا و طلب از پروردگار استفاده کنیم و این ماه ضیافت الهی است. برترین ضیافتهای الهی در همین ایام مبارک است.
این دعایی که شما میخوانید این اشکی که میریزید همه اینها ضیافتهای پروردگار است. قدر اینها را بدانید و برای خودتان و همه برادران دینیتان و کشورتان و جامعهتان دعا کنید و از خدا درخواست کنید و مطمئن به اجابت باشید. در روایات هست که وقتی دعا میکنید اطمینان داشته باشید که استجابت میشود.
گاهی ظرف ما آمادگی دریافت لطف و رحمت الهی را ندارد. سعی کنیم با تضرع بیشتر و استغفار، خودمان را آماده دریافت رحمت الهی کنیم.
دو شب از شبهای قدر باقی است و از همه شما التماس دعا دارم.
صحبتهای امروز ما درباره امیرالمومنین و بعد هم درباره روز معلم و کارگران عزیزان خواهد بود.
درباره امیرالمونمین علیهالسلام در معرفی شخصیت ایشان یک مرحله امامت است. امامت نه به معنای ریاست دین و دنیا، بلکه امامتی که خدای متعال به حضرت ابراهیم فرمود انی جاعلک ناس اماما. این در زمان سالخوردگی حضرت ابراهیم بوده است. چون حضرت در پاسخ، به ذریه خود اشاره میکند و معلوم است که این مربوط به دوران پیری است. چون قبل از آن فرزندی نداشتند.
مسئله امامت با ترازوهای ما قابل اندازهگیری نیست. خب اینکه یک مقام والا و عالی است و این از دسترس ما فهم آن خارج است. غیر از خود معصومین علیهمالسلام، نخبگان و بزرگانی بودهاند که به مفاهیم عالی امامت دست پیدا کردهاند. در زمان خود ما هم شاید کسانی باشند، قبل از ما هم بودهاند کسانی که دورادور اسمشان را شنیدهایم. مرحوم میرزاجوادآقا تبریزی در کتاب المراقبات مطالبی را بیان میکنند. دست ما به اینها نمیرسد، لکن گذشته از این مقامات، امیرالمومنین در مقامات دنیوی هم شخصیتی بینظیر است و بعد از پیامبر شاید کسی را نشود با این خصوصیات پیدا کرد.
به همین خاطر است که شیعه و غیرشیعه و غیرمتدین به هیچ دینی، امیرالمومنین را دوست میدارند و به ایشان ارادت دارند.
البته در خصوصیات ایشان آنهایی که چشمگیر هست در درجه اول عدالت بیاغماض ایشان است و عدالت گسترده و بدون هیچ ملاحظه. این عدالت عجیب و غریب که انسان از شنیدن آن حیرت میکند. یا زهد و بیاعتنایی به دنیا برای شخص خود.
این بزرگوار، دنیا را آباد میکرد امّا برای خودش چیزی نمیخواست و این حیرت آور است. شجاعت و دل رحیم آن بزرگوار. عزم راسخ ایشان نیست به زورگویان. فداکاری او در راه حق. دریای حکمت او، گفتار او دریای حکمت بود. رفتار او کوه استوار. چیزهای عجیبی در زندگی این بزرگوار وجود دارد. دشمنان هم به عظمت این حضرت اعتراف کردهاند.
ما البته در این زمینهها عقب هستیم. هم از لحاظ شخصی باید به این بزرگوار اقتدا کرد هم در آداب حکومت کردن. خب امروز حکومت در دست پیروان امیرامومنین است. ما باید همین عدالت و شجاعت و زهد را در عمل و رفتار خودمان رعایت کنیم که خیلی عقب هستیم و سعی کنیم تلاش کنیم تا خود را به جلو ببریم.
چون روز ضربت خوردن این بزرگوار است، جملهای را درباره شوق این حضرت به شهادت عرض کنم.
حضرت میفرماید وقتی آیهای مطرح شد که بحث فتنه در آن بود، من فهمیدم تا وقتی که پیامبر هست این فتنه رخ نخواهد داد و مربوط به بعد از ایشان خواهد بود.
وقتی رسول اکرم(ص) این مطالب را برای شاگرد برجسته خود امیرالمومنین مطرح میکنند ایشان به هیجان میآیند و جملهای را میفرمایند. من به پیغمبر عرض کردم که یادتان است در روز اُحد وقتی حمزه به شهادت رسید، من با آن همه جراحتی که وارد شده بود و شهید نشده بودم، بر من سخت آمد که عقب ماندهام و شهید نشیدهام. یادتان است؟ پیامبر گفتند تو هم شهید خواهی شد.
حضرت میفرمایند چند سال گذشته، چرا من شهید نشدم پس؟ پیامبر میفرمایند تو شهید خواهی شد.
بعد میفرمایند، این صبر تو بر شهادت چطور خواهد بود؟ شهادت در میدان مبارزات بعدی که سختیهایی را تحمل میکند خیلی مهم است. ایشان بعد از یک دوران دشوار به شهادت رسیدند. لذا پیامبر میفرمایند وقتی شهادت نصیبت بشود چطور بر این شهادت صبر خواهی کرد؟ حضرت امیر میفرمایند این جای صبر نیست، صبر مربوط به جاهای تلخ است، اینجا انسان باید شکر کند خدا را. این طلب شهادت خصوصیت حضرت است.
خدا را شکر که مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند و دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمومنین اقتدا کردند و عاشق شهادت بودند و خدای متعال نصیب آنها کرد. شهید سلیمانی را تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند. ایشان به دوستان گفته بود من را به چیزی تهدید میکنند که در کوه و پستی و بلندی دنبال آن هستم. انشاءالله خدا ما را جزء برخوردار شوندگان این مزیت بزرگ قرار دهد.
روز معلم در جمهوری اسلامی برابر است با شهادت مرحوم شهید مطهری. خصوصیاتی در ایشان است که این برای همه معلمین چه معلمین حوزههای علمیه چه دانشگاهها و مدارس بایستی همه این را الگو قرار بدهند. خب مرحوم مطهری مرد متفکری بود، عالم بود، فیلسوف بود، فقیه بود. این خصوصیات در ایشان بود، لکن خصوصیات خیلی مهم و ویژگی ایشان این بود که هم تولید فکر میکرد هم نشر فکر. نشر فکر خیلی مهم است. این بزرگوار آرام و قرار نداشت.
ما دیده بودیم که ایشان دائم در فکر بود و دائم دغدغه داشت که فکر درست و عمیق را نشر دهد در مخاطبان خود و یک جهاد نرمآفزاری به تمام معنا را شروع کرده بود. در طول سالیان متمادی و امواج مهاجم را مقابله میکرد و با آنها سینه به سینه میشد و بر آنها غلبه میکرد. مسئله برای او هم فقط امواج مارکسیستی و شرقی نبود،چه تفکرات شرقی که تفکرات لیبرالیستی غربی.
مخاطب خودش را هدایت میکرد و به آنها آرامش و اطمینان میبخشید در مسیر فکر درست. شهید مطهری مسئولیت شناس و تکلیف گرا بود. واقعاً دغدغه تکلیف داشت.
هرگز بیکار نماند. میراث علمی پیشینیان در اختیار او بود و خودش هم بر آن میافزود و همه اینها را در اختیار شاگردانش قرار میداد. چه در کلاسهای درس چه در نوشتهجات و چه در سخنرانیها و دیدارهای دانشجویی گوناگون.
به هر حال این بزرگوار وضع فکری و عملیاش اینطور بود. مهم این بود که همه ظرفیتهای حوزه فکر و علم را به مرحله مورد نیاز و نیازهای جامعه نزدیک میکرد و میکشاند. یعنی اولویتهای جامعه، معیار تلاش او بود. اولویتهای جامعه را خود تشخیص میداد و هم این ظرفیت فکری را به آن سمت میکشاند.
جامعه ارزشمند معلم ما این را باید سرلوحه خود قرار دهد. کار معلم انتقال میراث گذشته به نسل بعد است. باید با مهارت تمام اینها را به نسل بعدی خود منتقل کند و باید شاگردانشان را اهل فکر بار بیاورند.
این مسئولیت سنگینی است و احساس مسئولیت زیادی نیاز دارد.
همچنین توجه داشته باشند معلمین که از فکر مخاطب خودشان، دانشآموز و دانشجو و طلبه و غیره، از فکر او صیانت کنند.
در کشور ما خوشبختانه امروز امکان آموزش به شکل گستردهای وجود دارد. در گذشته این مقدار آموزش برای جوانان و نوجوانان و کودکان فراهم نبود که امروز به برکت جمهوری اسلامی وجود دارد.
خود معلمین عزیز هم یک بخش مهمی از همین امکانات هستند. یعنی امکان آموزش با افزایش تعداد معلمین و سواد بالای آنها بحمدلله غنایی پیدا کرده است. بنابراین معلمان افسران سپاه پیشرفت کشور هستند.
اگر حرکت عمومی کشور را به حرکت یک سپاه تشبیه کنیم، افسران جوان این مجموعه عبارتند از معملین عزیز. خود آنها باید این نقش را باور کنند.
گفتم معلمین جوان،چون تعداد زیاد از آنها جوان هستند. وگرنه معلمین سالخوردهای هستند که همچنان دل از معلمی نمیکنند. وقتی این نقش خود را باور کردند احساس مسئولیت هم میکنند.
یک روی دیگر این صفحه این است که در کشور ما در کمتر زمانی اینجور مورد تهاجم فکری و اخلاقی قرار داشتهاند. البته در دوران پهلوی از سوی خود مسئولیان انجام میشد اما الان از طرف دشمنان.
معلمان باید یک جهاد مستمر دائمی را انجام دهند و کاری کنند که ریزشها نزدیک به صفر شود و رویشها در حداکثر.
البته دیگران هم در قبال جامعه معلیمن مکلف هستند. همه مسئولیت داریم در قبال آنها. مسئله مهم دیگر بالا بردن شأن معلمی است. این را باید به همه تفهیم کنیم و به فرهنگ عمومی تبدیل شود.
معلمی کار بسیار بزرگ و با ارزشی است. آموزش و پرورش، رسانهها و دستگاههای تبلیغی باید در این زمینه نقش ایفا کنند.
البته گشودن گرههای معیشتی هم کار بسیار لازم و مهمی است که باید انجام شود که عمدتاً بر عهده دولت و مجلس است
در پایان این بخش جا دارد از نقش ستودنی معلمان در این دوران گرفتاری همهگیر و بیماری همهگیر یاد کنم که خدمات آمزوشی را تعطیل نکردند و از راه دور بهترین خدمات را ارائه کردند و زحمات آنها را مضاعف کرد.
خانوادهها هم انصافاً کمک کردند. مخصوصاً مادران. از مادران دانشآموزان صمیمانه تشکر میکنم.
اما روز کارگر؛ ما سال گذشته روز کارگر برنامه خوبی داشتیم. ارتباط تصویری با کارگران و کارآفرینان برگزار شد و دیدار بیادماندنی بود. امسال متأُسفانه به خاطر رواج اخیر این ویروس منحوس امکان این هم فراهم نشد که کارگران در جایی جمع شوند و با آنها از دور صحبت کنیم و این نوع انگلیسی این ویروس خطرش بالاتر است آنطور که میگویند.
یک مسئله بحث حمایت از کارگران است یک موضوع هم ایجاد کار. درباره تمجید از کارگر همین بس که دست کارگر دستی است که خدا و پیغمبرش او را دوست دارند. پیامبر دست کارگر را بوسید.
جامعه کارگری حق بزرگی به گردن همه آحاد جامعه دارد. چون در اقتصادی که میخواهد روی پای خودش بایستند و تکیه به خارج از کشور ندارد در چنین اقتصادی کارگرد نقش مهمی ایفا میکند و ستون اصلی است. تولید وابسته به کارگر است.
این نقش هم از آن نقشهایی است که مردم باید به آن توجه کنند و به فرهنگ عمومی تبدیل شود. اینجا هم دستگاههای تبلیغی باید در این زمینه کار کنند.
در جمهوری اسلامی البته حق کارگران بیش از جاهای دیگر است. چون از اول تشکیل این نظام بدخواهان تلاش کردند جامعه کارگری را در مقابل نظام قرار دهند امّا این جامعه در کنار نظام ایستاد و حق بزرگی بر گردن نظام جمهوری اسلامی دارند.
امّا مسئله حمایت از کارگران، که مسئله بسیار مهمی است و در صحبتهایی که درباره کارگران کرده ام تکیه کردام و میکن، این شعار امسال ما، پشتیبانی یکی از انواع پشتیبانی از تولید حمایت از کارگران است.
اگر میخواهیم از تولید ملی کشور حمایت کنیم باید از کارگران حمایت کنیم. این یک قلم مهم از پشتیبانی است
البته حمایت از کارگر حمایت از ثروت ملی است. اگر کارگر یک کشور بانشاط باشد ثروت ملی ایجاد میکند و این ثروت ملی آبرو برای کشور ایجاد میکند. اگر از کارگر حمایت کردند چنین اثراتی دارد.
البته حمایت از کارگر این نیست که پایه حقوقی آنها را بالا ببریم. این یک نوع حمایت است. حمایتهای دیگری هست که باید توجه بشود از جمله مسئله مهارتآموزی کارگرها و باید برنامهریزی وسیعی صورت بگیرد که برای انواع کارگردها مهارت بیاموزیم و سطح تخصص آنها را بالا ببریم که هم برای آنها نافع است هم به کار ارزش بیشتر میدهد.
مسئله بیمه و درمان یک مسئله دیگری از حمایت است. اینها لازم است که در برخی بنگاههای مردمی این به خوبی رعایت میشود. همه باید رعایت کنند و یکی از مسائل اصلی بحث کارگری همین باید باشد.
امنیت شغلی هم یکی از انواع حمایتهاست. کارگر نباید دغدغه داشته باشد که کارش را میگیرند یا نه. اینکه به تعطیلی کارخانجات حساس هستیم به همین علت است. کارگر باید امنیت شغلی داشته باشد و بداند که شغل او تضمین شده است.
مسئله مهم دیگر مسکن کارگر است که بخش مهم درآمد آن صرف اجاره بها میشود که برای مسکن آنها باید فکر اساسی کرد. من شنیدهام که مجلس این را در بودجه گنجانده که اگر اینطور است و محقق شود کمک بزرگی است.
یک حمایت دیگر ایجاد روابط منطقی و عادلانه بین کارگر و کارفرما و دولت است که این از وظایف وزارت کار است.
یک مسئله مهم دیگر تولید اشتغال و کار است که اگر برنامهریزی درستی در ایجاد اشتغال دولتها داشت باشند و این برنامهریزی را با دقت دنبال کنند و از ظرفیتهای بخش خصوصی ایجاد کنند این کمک بزرگی به اقتصاد کشور خواهد کرد
ایجاد اشتغال فقط برکات اقتصادی ندارد بلکه برکات احجتاعی و سیاسی هم دارد. خود کار و اشتغال برای مردم بخصوص نسل جوان مایه نشاط و تحرک و سرحال بودن است. کارگر یا کارآفرینی که میتواند کار و تلاش کنند ببیند چطور بانشاط اشت. در مقابل بیکاری بستر فساد و بدبینی و بدگویی است. بستر اعتیاد و انحرافات اخلاقی و حتی امنیتی است. دولتها بایستی یکی از برنامههای مهم خود را ایجاد اشتغال قرار دهند.
من یک هشداری باید بدهم به کسانی که منجر به تعطیلی کارخانهها شدند. متأُسفانه کارخانههای زیادی به تطیلی کشیده شدهاند. کسانی که به خاطر منافع خودشان کارخانه را به شکلی میگیرند و برای اینکه از زمین آن استفاده کنند کارگر را اخراج و بعد زمین را نگه میدارند تا در فرصت مناسبتی تبدیل به ساختمان کنند تا ازش افزوده باطل و حرامی را برای خود ایجاد کنند. چه بدانند چه نه، خیانت است. برخی قصد خیانت ندارند امّا این خیانت به کشور و کارگران و تولید است.
دستگاه های ذیربط باید به جد کار کنند. وزارتخانههای صنعت و کشاورزی که کار تولید میکنند اینها باید نقش ایفا کنند. البته ابعاد موضوع وسیعتر است و باید بنشنینند و یکی از برنامههای اصلی کشور این است. باید با دستهایی که کارخانههای را به تعطیلی میکشانند برخورد شود.
وقتی کارگر بیکار شد و کارخانه از کار افتاد محصول آن باید از خارج بیاید و همین مشکلات پیش میآید. علاوه بر اینکه منابع ارزی ما به خارج میرود با همین مشکلات ارزی مواجه میشویم.
علاوه بر این وقتی عده زیادی از کارگران بیکار شدند کسانی هم که شاغل هستند به آنها ظلم میشود چون کارگر که زیاد بود ارزش کار او هم بالا میرود.
یکی از چیزهایی که عرض کردهام همیشه که اظهارنظر کارشناسان است که کارگاه های متوسط و کوچک در سطح کشور باید فعال شوند. گسترش این کارگاههای کوچک هم تولید ثروت برای طبقه متوسط و ضعیف است هم ایجاد اشتغال برای کشور است. باید اینها را زنده کنند.
این روزها صحبت تحریم میشود البته چندسال است که مطرح است. به نظر ما بهترین و موفقترین کار برای خنثی کردن تحریم تلاش واقعی نه شعاری تقویت تولید ملی است. اگر این را به معنای واقعی کلمه تولید کردیم و دنبال کردیم مطمئن باشید خنثی و برطرف میشوند. چون وقتی دیدند کشور از تحریم ضربه نخورد و تلاش درونی او بیشتر شد ناگریز میشود تحریم را بردارد.
یک جمله درباره انتخابات عرض می کنم. دو مطلب؛ یکی اینکه انتخابات به معنای واقعی کلمه یک فرصت مهم است و نباید مردم را از انتخابات دلسرد کرد
مطلب دیگر این است که انتخابات را با حرفهای بیهوده و وعدههای فرینبده و بدون پشتوانه نباید خراب کرد
کسانی که مایل هستند در این کارزار شرکت کنند به معنای واقعی،کار ارائه کنند به مردم
انتخابان فرصت بیبدیلی است که هیچ چیزی جای آنرا در استحکام پایههای نظام نمیگیرد.
وقتی مردم حضور پیدا کنند هیچ قدرتی نمیتواند کشور را تکان دهد. پس هر کسی که در انتخابات شرکت میکند برای سرنوشت کشور و آینده آن تلاش میکنند.
عدهای مردم را دلسرد میکنند. خدشه کردن در انتخابات و در دستگاههایی چون شورای نگهبان غلط است.
همه انتخاباتهای ما سالم بوده است، ممکن است تخلفاتی در گوشه و کنار بوده که رخ داده است، امّا تأثیری در نتیجه نداشته است. مواردی بوده که شکایت شده و ما پیگیری کردهایم و تحقیق جدی کردیم. تخلفی که خلاف امانت باشد مطلقاً در انتخاباتهای ما نبوده است.
البته برخی انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجه همان چیزی باشد که آنها میخواهند. اگر مطلوب آنها درآمد قبول میکند انتخابات را متهم میکنند و کسانی که برگزارکننده بودهاند را متهم میکنند. گاهی هم مثل ۸۸ اغتشاش راه میاندازند. البته متهم کردنها بیاخلاقی است، اغتشاشات جرم است.
مسئله بعد این است که اظهاراتی برخی از کسانی که وارد میدان میشوند انجام میدهند که اظهارات خوبی نیست. حرفهای فرینده است که هیچ پشتوانه فکری و برنامهای ندارد، چیزی میگویند بدون اینکه امکانات کشور را بشناسند. برخی از این برادران که وارد عرصه میشوند از خیلی از امکانات کشور شاید مطلع نشوند. باید برنامه به معنای واقعی کلمه اراده شود. باید طوری باشد که وقتی کارشناسان به حرف یک فرد نگاه میکنند ببیند متقن است.
گاهی هم حرفهایی که گفته میشود کانه از اساس، قانون اساسی را قبول ندارند. خب کسی که میخواهد در رأس دستگاه اجرایی قرار میگیرد باید اینها را باور داشته باشد.
البته از برخی مسئولین کشور هم این روزها حرفهایی شنیده شد که برای انسان مایه تعجب و مایه تأسف است.
شنیدیم که رسانههای دشمن و مخالف جمهوری اسلامی هم پخش کرده اند. انسان متأسف میشود وقتی اینها را میشنود
برخی از این حرفها تکرار حرفهای آمریکاست. فرض کنید آمریکاییها سالهاست از نفوذ جمهوری اسلامی به شدت ناراحت هستند. از شهید سلیمانی به خاطر این ناراحت بودند و به این خاطر ایشان را به شهادت رساندند.
ما نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که داریم حرف آنها را تکرار میکنیم چه در باره نیروی قدس چه شخص شهید سلیمانی.
برنامههای کشور اعم از برنامههای نظامی و علمی و فرهنگی و دیپلماسی است.و مجموعه اینها سیاست کشور را تشکیل میدهد. این که این بخش آن بخش را نفی کند اصلاً معنی ندارد و این خطای بزرگی است که از مسئول جمهوری اسلامی نباید سر بزند
انصافاً نیروی قدس بزرگترین عامل موثر در جلوگیری از دیپلماسی منفعل در غرب آسیاست.
این نیرو، سیاست جمهوری اسلامی را تحقق بخشید. غربیها اصرار دارند که سیاست خارجه ایران زیر پرچم آنها باشد. میل آنها این است چون سالها اینطور بوده است. هم در اواخر قاچار هم در دوران پهلوی ایران تحت سیطره غرب بوده. انقلاب ایران را از سیطره آنها خارج کرده و حالا تلاش میکنند که آن سیطره را برگردانند. لذا جمهوری اسلامی با چین ارتباط برقرار میکند آنها ناراحت میشوند، با روسیه ارتباط برقار میکنند آنها ناراحت میشوند.
بنده موارد متعددی را سراغ دارم از کشورهای همسایه که مسئولان عالیرتبهشان میخواستند به ایران سفر کنند که آمریکاییها مخالفت میکردند. ما نمیتوانیم در مقابل خواست آنها کوتاه بیاییم. باید پرتوان عمل کنیم.
این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمیشود. در همه جای دنیا مربوط به مجامع بالادستی و مسئولین عالی رتبه هستند که تعیین میکنند. البته وزارتخارجه هم مشارکت دارد. امّا مجری است.
در کشور ما هم شورایعالی امنیت ملی است و همه حضور دارند، تصمیمیگری میشود و وزارت خارجه به شیوههای خودش باید اجرا کند.
مراقب دشمنشاد کردن هم باشیم. من امیدوارم همه مسئولین کشور که واقعا مایل هستند خدمت کنند به نظام جمهعوری اسلامی و مردمشان انشانءالله خدا توفیق دهد بتوانند به بهترین وجه انجام دهد.
انشاءالله خدا ما را از دعای ولی عصر و رضایت آن بزگروار برخوردار کند. دعا برای تعجیل در فرج این شبها مهم است. دعا برای وجود آن بزرکوار مهم است. وقتی شما ایشان را دعا میکنید ایشان هم شما را دعا میکند و دعای این بزرگوار برای شما مهم است. ارواح شهدا و امام را که حقیقتاً جای امام بزرگواتر ما خالی است را از ما راضی کند.
انهتای پیام/
ثبت دیدگاه