امروزه به نظر میرسد تمام مسائلی که در دنیا در جریان هستند، به طرز افراطیای سیاسی شدهاند. در چنین دنیای سیاسیشدهای نباید تعجب کرد که حتی خصوصیترین و جزئیترین مسائل زندگی نیز به گونهای پیچیده سیاسی شده باشند. گویی سیاست به اساسیترین ابزار شکلدهنده به رخدادهای ملی و جهانی تبدیل شده است و افراد ناگزیر به کنش و واکنش در چنین فضای ناهمگونی شده اند که نظمی در دل آن نهفته است.
شاید زمانی که در سال ۲۰۱۱ میلادی فیلمی تحت عنوان «شیوع» در هالیوود آمریکا ساخته و اکران میشد، کسی تصور آن را نمیکرد که روزی باید با واقعیت این فیلم روبرو شوند؛ همانند انیمیشنی که چند سال قبل از انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری در آمریکا ساخته و اکران میشود و پس از چند سال، واقعیت عینی آن به منصه ظهور میرسد. در فیلم «شیوع»، ویروسی خطرناک که منشأ آن خفاش است و علائمی شبیه سرماخوردگی و تشنج دارد و همچنین مبدأ آن نیز هنگکنگ است که باعث مرگ میلیونها نفر میشود، به تصویر کشیده شده است. این در حالی است که مهمترین بُعد روانشناسانه و سیاسی این فیلم، قدرت مدیریت جهانی آمریکا در قبال این بحران است.
ویروس «کرونا» پدیدهای بیست بیستی است که منشأ آن خفاش بوده و مبدأ آن شهر ووهان چین میباشد که قدرت سرایت بسیار شدیدی دارد و در موارد حادتر به مرگ افراد ختم میشود. این ویروس شوک جدیدی به دنیای سیاست وارد کرد که چینِ در حال تبدیل شدن به ابرقدرت اقتصادی را با تابلوی ایست مواجه ساخته است. هرچند ویروس کرونا در ابتدا به عنوان مسئلهای پزشکی تعریف میشود اما در دنیای شیشهای امروز، سیاست، مقولهای جداییناپذیر از کرونا خواهد بود.
بررسی روند تاریخی چند سال اخیر روابطبینالملل نشان میدهد که چین با خیز اقتصادی بزرگی که برداشته است، به استناد بانک جهانی، در سال ۲۰۳۰ به اولین اقتصاد دنیا تبدیل خواهد شد و آمریکا را پشتسر خواهد گذاشت. این در حالی است که زنگ خطر برای آمریکا به صدا درآمده و مواجهه آمریکا با پیشرفت تکنولوژیک «هوآوی»، شرکت نامآشنای چینی در حوزه ارتباطات و اطلاعات است که این رویارویی با دستگیری مدیر مالی شرکت هوآوی به اتهام تخطی از تحریم علیه ایران صورت گرفت. همچنین تحریمهای بیسابقهای که به قطعات شرکت هوآوی از سوی آمریکا اعمال شد را نیز باید به این جنگ اقتصادی افزود. در ضمن باید توجه کرد که انگلستان تکنولوژی نسل جدید هوآوی را خریداری کرده و آن را بالاتر از نمونه آمریکایی قلمداد نموده است. افزون بر این، مانور نظامی- دریایی چین، روسیه و ایران در خلیج فارس به نگرانیهای آمریکا در زمینه فروپاشی هژمونیاش در دنیا افزود و کابوس چین در حوزه اقتصاد و تکنولوژی در کنار قدرت مقاومت منطقهای ایران، معادلات منطقهای و جهانی آمریکا را فروپاشیده است که این امر ناشی از ظهور قدرت شرق در برابر نابسامانیهای غرب و آمریکا است.
در چنین وضعیتی، سفر هیئت آمریکایی سی نفره به شهر ووهان چین و شیوع ویروس کرونا پس از خروج آنها از این شهر نمیتواند به تحلیلهای ساده ختم شود. همانند ترور سردار سلیمانی به عنوان نقطه کانونی مکتب مقاومت در منطقه جنوبغربآسیا توسط آمریکا که ایشان را مهره سخت مقاومت در برابر منافع منطقهای و نفتی خود قلمداد میکرد. اگر ورود ویروس کرونا به چین را طرحی برنامهریزی شده توسط آمریکا بدانیم، اهداف آمریکا از این مسئله را میتوان چنین تبیین کرد. اولاً آمریکا از رشد اقتصادی و تکنولوژیک چین به شدت واهمه داشته و هژمونی جهانی خود را از سوی چین در خطر استراتژیک میبیند؛ چرا که با افزایش قدرت اقتصادی و تکنولوژیکی چین، یکی مهمترین مؤلفههای ابرقدرتی آمریکا یعنی مؤلفه اقتصاد و تکنولوژی زیر سؤال رفته و چین در دنیا حرف اول را خواهد زد.
ثانیاً ارتباط نزدیک چین با ایران به عنوان مهمترین عنصر جبهه مقاومت در منطقه جنوب غرب آسیا، موجبات ناخرسندی مقامات آمریکایی را برانگیخته و به هر طریقی به دنبال قطع چنین روابطی هستند که به ضرر هر دو طرف باشد.
ثالثاً همزمانی شیوع این ویروس با میلاد سال نو چینی که درآمد توریستی زیادی برای چین دارد، از نظر زمانبندی برای آمریکاییها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است که هزاران گردشگر و توریست سفر خود به چین را در کنار دهها کشوری که خطوط هواپیمایی خود با چین را به حالت تعلیق درآوردهاند، ضرر بزرگی به اقتصاد چین به دنبال خواهد داشت. رابعاً مهمترین و سیاسیترین مسئلهای که در این رخداد از سوی آمریکا دنبال میشود، به احتمال زیاد پس از شیوع این ویروس در نقاط مختلف دنیا و مرگ بسیاری از انسانها و ترس شدیدی که از قِبل این ویروس تمام کشورها را فراخواهد گرفت، آمریکا به عنوان ناجی به میدان خواهد آمد و پادزهر این ویروس را عرضه خواهد کرد. این در حالی است که زهر و پادزهر از ابتدا در اختیار آمریکا بوده و تنها برای بازسازی هژمونی شکننده خود در دنیا و تعریف خود به عنوان ناجی بشریت در جهان، چنین بازی خطرناکی را با سلامتی انسانها به راه انداخته است. البته تبیین صورت گرفته در اینجا، به حوزه فراتحلیل تعلق داشته و باید منتظر حوادث آینده بمانیم و از توجه به این مسائل غافل نشویم.
ثبت دیدگاه