شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت ×
روحانی، رییس جمهور بی فرجام
29 مهر 1399 - 12:17
شناسه : 10189
36
اختصاصی سیلوانا نیوز

مقدمه سیاست عرصه ی انتخاب میان بد و بدتر است. روحانی محض چنین انتخابی برای گذار از عصر احمدی نژاد بود. دولت تدبیر و امید از ابتدای کار، باوری به اصلاحات سیاسی نداشت و چنین اصلاحاتی را به تعویق می انداخت. اما درستی موتور توسعه در ایران را عادی سازی روابط خارجی و اصلاح ساختار […]

ارسال توسط : نویسنده : آرام حسن زاد منبع : اختصاصی

مقدمه
سیاست عرصه ی انتخاب میان بد و بدتر است. روحانی محض چنین انتخابی برای گذار از عصر احمدی نژاد بود. دولت تدبیر و امید از ابتدای کار، باوری به اصلاحات سیاسی نداشت و چنین اصلاحاتی را به تعویق می انداخت. اما درستی موتور توسعه در ایران را عادی سازی روابط خارجی و اصلاح ساختار تصمیم گیری می دانست و با چنین چشم اندازی، وعده های یزرگ در اصلاح سیاستگذاران داد ولی اکنون که کمتر از یکسال از ریاست جمهوری حسن روحانی مانده، با بی سامانی بازار ارز، تورمی که متوقف نمی شود، پناه بردن به سیاست های مردم فریب بورسی و یارانه ای به جای سیاست هایی که مارا در مسیر توسعه قرار دهد، فقیر شدن جامعه ایران، و ناارامی ها و شرح پر سوز چگونگی مقابله با آنها، چه ارزیابی کلیی می توان داشت جز اینکه دولت روحانی دولتی بوده است با وعده های بزرگ و دستاورهای حقیر، دولتی که در اصلاحات مدنظر خود شکست خورده و بدتر آنکه به نظر می رسد رییس جمهورودولت او، باوری نیز به این شکست ندارند.
برش تاریخی
ما با توقعی حداکثری از خاتمی، با توقعی اخلاقی از سیاست و پایبندی به آن، از او ناامید شدیم. جادوی گفتار اصلاحات، از وقتی که به در بسته ی واقعیت خورد، از وقتی که توقیف ها و محدودیت ها رقم خورد و رییس جمهور عقب نشینی از مواضعش را آغاز کرد، ما را نیز به وادی ناامیدی، انفعال، پرتاب کرد و پس از هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، رای ما به حسن روحانی با حداقل ترین مطالبات از او، به منظور ادامه ی اصلاح کشور و برای کشور شدن کشوربا سرنوشت مشابهی روبه رو شده است. ما این بار برخلاف عصر اصلاحات با اعتقاد به اصلاحات حداقلی به جای اصلاحات حداکثری، با تاکید بر ضرورت نشاندن شاهین آرزو بر زمین واقعیت و با دفاع از واقع بینی به جای خیال پردازی به حسن روحانی رای دادیم. روحانی قرار نبود مرزهای خیالمان را در نوردد. ما با رای به او به حداقلی از اصلاحات رضایت داده بودیم، پایین آمده بودیم تا کف مطالباتان. برایمان کافی بود تا دولتمردانمان با ادبیاتی متناسب با فرهنگ و جایگاه تمدنی مان سخن گویند،کافی بود برایمان که نهاد حاکم براساس یک عقلایت خود بنیان عمل کند، توقع نداشتیم که اقتصاد در کشور رشد شتابانی داشته باشد اما می خواستیم که با سقوط حیرت زایش ما را به حضیض ذلت نکشد. توقع چندانی برای آزادی های سیاسی و مدنی، برای بازگشت به عصر پیش از احمدی نژاد نداشتیم.

شرایط کنونی
از اغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد تا به امروز بارها از نزدیکان و همراهان دولت شنیدیم که دولت برای عبوراز بحران، برای مین زدایی، برای عبور از مفسده هایی که در هشت سال دولت احمدی نژاد نهاد دولت در ایران را تخریب و تضعیف کرده، برای اماده کردن کشور و قرار دادنش بر سکوی توسعه؛ به آرامش به عادی شدن شرایط، نیاز دارد. به اینکه مردم به خانه هایشان بازگردند و سیاستمداران صبوری و سکوت پیشه کنند، تا کلید روحانی، با مذاکره در بالل، با تدبیر او درهای بسته ی سیاست و اقتصاد و دیپلماسی را بگشاید. چهار سال اول دوران ریاست جمهوری روحانی ظاهرا به همین عادی سازی ها گذشت به همین اماده شدن برای چرخاندن کلید روحانی در قفل سیاست، در قفل اقتصاد، و تنها دستاوردش توافق برجام بود. دولت اعتدال در ۷ سالی که در حال گذار است آنقدر در دستاورهای دیپلماتیک خود در برجام در جا زد آنقدر اصلاحات در عرصه های دیگر را به تعویق انداخت، که با خروج ترامپ از برجام در نقطه ی صفر اولیه قرار گرفت.
زمستان۹۸ را در شرایطی با کرونا روبه رو شدیم که نظام حکمرانی ما در منفعل ترین موقعیت همه ی این سال های خود به سر می برد. از بی تدبیری در افزایش قیمت بنزین که به نارامی های با کشته شدگان بی سابقه انجامید، تا طفره رفتن از اعلام تعداد قربانیان و ریشخند رییس جمهور به امارهای غیر رسمی تعداد کشته شدگان در کنفرانس خبری اش، سلسله آزمونهایی بود که نشان می داد که نظام نهاد دولت و نظام تدبیر در ایران، در فرو گذاشتن مسیولیت های خود به کرختی بی سابقه ای دچار شداست. پس از فاجعه ی آبان، کرختی دولت و نهاد های سیاسی در برابر این مصیبت و فاجعه یک فاجعه ی بزرگتر بود، و پنهان کاری اولیه در اعلام علت سقوط هواپیما ی مسافربری و کشته شدن ۱۷۶مسافر این هواپیما و عدم پیگیری بی سابقه، زخمی را که به اعتماد عمومی جامعه وارد شد را کاری تر کرد . در این بین قهر بخش بزرگی از جامعه با صندوق های رای، فاجعه ی دیگری بود که با پنهانکاری از اعلام درصد مشارکت کنندگان در انتخابات تکمیل شد که با شیوع بیماری و طاعون عصرجدید کرونا بر کوه این معضلات افزوده شد.
نتیجه گیری
در این چند ماهی که پاندمی کرونا عواطف و زندگی ما را درنوردیده و بسیاری کسب و کارها را در معرض تحدید و تعطیلی قرار داده شاید نتوان توقع بیشینه ای داشت از رییس دولتی که بیش از این بحران، سکان مدیریت کشور را در سخت ترین شرایط تحریم های اقتصادی در دست داشته، هر چند که ما نمی خاستیم که قرار نبود او کشتی اداره مملکت را به چنین موقعیتی هدایت کند ما در حداقل ترین مطالبه، ما میتوانستیم انتظار داشته باشیم که او دردهای مارا لمس کند و نشان دهد که این دردها او را هم ازرده کرده است. در همه ی هفته های گذشته و سوگواری های تجربه شده هیچ شهروند این جمهوری، رییس خود را اندوهناک ندید. ما رییس جمهور خود را در میانه ی همه ی رنج های سرزمین مان شخصیتی دیدیم بی اندوه، بدون همدردی، بدون هیچ ناله ای که احساس کنیم او رییس جمهور ماست، هیچ گاه احساس نکردیم که دل او از رنج های ما لزیده است، هیچ گاه دست او لرزان نبود، هیچ گاه صورت او در هم کشیده نشد، دلسوزی و نه ترحم یعنی با دیگری رنج بردن، یعنی سهیم شدن در رنج دیگری، فضیلتی در برابر صفت هایی چون سنگدلی.
اما اکنون هیچکس نمی داند نقشه ی راه روحانی چیست، اولویت های دولت به فرماندهی او کدام است و کابینه ی او فرا تر از گذران امور روزانه ، حول چه برنامه های مشخصی پیش می رود. هیچ کس نمی داند خط قرمز های رییس جمهور چیست و دولت می خواهد در کمتر از یک سال باقی مانده تا پایان مسیولیتش چه میراثی از خود به جای بگذارد.

انتهای پیام /

آرام حسن زاد

پژوهشگر، کارشناس ارشد روابط بین الملل

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.