جمعه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 6 December , 2024 ساعت ×
سکته سیاسی در پاکستان
16 فروردین 1401 - 8:34
شناسه : 16499
13

بدین ترتیب پروژه رای اعتماد مجدد به دولت در مجلس کلید خورد و باتوجه به اینکه حزب حاکم تنها ۱۵۵ کرسی مجلس (از مجموع ۳۴۲کرسی) را در اختیار داشته و موافقان رای عدم اعتماد حدود ۱۹۰ تا ۲۰۰ نماینده برآورد می‌شدند، بسیاری برکناری عمران‌خان از قدرت را کاملا قریب‌الوقوع می‌دانستند به‌طوری‌که معروف‌ترین روزنامه انگلیسی زبان […]

ارسال توسط :

بدین ترتیب پروژه رای اعتماد مجدد به دولت در مجلس کلید خورد و باتوجه به اینکه حزب حاکم تنها ۱۵۵ کرسی مجلس (از مجموع ۳۴۲کرسی) را در اختیار داشته و موافقان رای عدم اعتماد حدود ۱۹۰ تا ۲۰۰ نماینده برآورد می‌شدند، بسیاری برکناری عمران‌خان از قدرت را کاملا قریب‌الوقوع می‌دانستند به‌طوری‌که معروف‌ترین روزنامه انگلیسی زبان پاکستان به نام «داون»، پیشاپیش نوشت که نخست‌وزیر را از هم‌اکنون باید از «دور خارج شده» تصور کرد.

گویا پاکستانی‌ها قصد ندارند سنت دیرین و چند دهه‌ای خود در ممانعت از رسیدن نخست‌وزیران به خط پایان را رها کنند. از زمان استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ تاکنون هیچ فردی در این کشور نتوانسته دوره معمول پنج ساله نخست‌وزیری را کامل کند و ظاهرا عمران‌خان نیز از این قاعده مستثنی نشده است. طی چند هفته اخیر پاکستان صحنه رویارویی دولت عمران‌خان و جناح‌های سیاسی مخالفی بود که عزم خود را برای کنار زدن او جزم کرده بودند. ماجرا زمانی صورت جدی به خود گرفت که هفته گذشته یکی از احزاب حاضر در دولت ائتلافی عمران‌خان، کناره‌گیری خود از دولت را اعلام کرد و همزمان شایعاتی نیز در مورد عدم حمایت ۲۰ عضو حزب تحریک انصاف پاکستان(حزب حاکم) از عمران‌خان منتشر شد.
بدین ترتیب پروژه رای اعتماد مجدد به دولت در مجلس کلید خورد و باتوجه به اینکه حزب حاکم تنها ۱۵۵ کرسی مجلس (از مجموع ۳۴۲کرسی) را در اختیار داشته و موافقان رای عدم اعتماد حدود ۱۹۰ تا ۲۰۰ نماینده برآورد می‌شدند، بسیاری برکناری عمران‌خان از قدرت را کاملا قریب‌الوقوع می‌دانستند به‌طوری‌که معروف‌ترین روزنامه انگلیسی زبان پاکستان به نام «داون»، پیشاپیش نوشت که نخست‌وزیر را از هم‌اکنون باید از «دور خارج شده» تصور کرد.
در این میان عمران‌خان تقلای خود برای باقی ماندن در قدرت را به موضوعی خاص و منحصربه‌فرد گره زد؛ این موضوع که تلاش‌ها برای برکناری وی نتیجه دسیسه‌چینی و توطئه یک کشور خارجی است که از اقدامات و عملکرد مستقلانه وی در عرصه‌های سیاست داخلی و بین‌المللی پاکستان احساس نارضایتی می‌کند. اگر چه عمران‌خان و اعضای دولت او در ابتدا از نام بردن این کشور خارجی پرهیز داشتند، اما درنهایت صراحتا از ایالات متحده به‌عنوان کشور موردنظر نام بردند و حتی عمران‌خان از نامه‌ای خبر داد که به دست سفیر پاکستان در آمریکا رسیده و در آن به صراحت تاکید شده که درصورت باقی ماندن وی در قدرت، نمی‌توان نسبت به بهبود روابط دوجانبه میان واشنگتن و اسلام‌آباد امیدوار بود.
به‌رغم اینکه مدیر ارتباطات کاخ سفید این موضوع را انکار کرد، شواهد و قرائن و حتی اعتراف ضمنی مخالفان دولت حکایت از آن دارد که اصل ارسال چنین نامه‌ای از سوی کاخ سفید صحت دارد. دقیقا با استناد به همین موضوع بود که روز گذشته نایب‌رئیس مجلس پاکستان از برگزاری نشست رای اعتماد مجدد به نخست‌وزیر جلوگیری کرده و آن را مخالف قانون اساسی و از مصادیق مداخله خارجی در امور کشور دانست.
این همان فرصتی بود که عمران‌خان منتظر آن بود و با استناد به آن توانست نظر مساعد رئیس‌جمهور «عارف علوی» را برای انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام جلب کند. هر چند مخالفان دولت اعلام کردند که در مورد لغو نشست رای عدم اعتماد به دیوان عالی پاکستان شکایت خواهند کرد، اما به نظر می‌رسد که برای همه طرف‌ها راه و گزینه‌ای مناسب‌تر و بهتر از برگزاری انتخابات زودهنگام وجود نخواهد داشت. اکنون عمران‌خان به جای سقوط یک‌باره، فرصت سه ماهه‌ای در اختیار دارد تا نقاط ضعف و زمینه‌هایی را که موجب شده تا دولتش به چنین موقعیت شکننده‌ای برسد، شناسایی کرده و برای کسب مجدد قدرت تلاش کند.
در این شرایط اگر بخواهیم به نقاط ضعف دولت عمران و دلیل رسیدن او به این وضعیت شکننده و ناپایدار اشاره کنیم، شاید بتوانیم به سه عامل مهم و تاثیر‌گذار اشاره کنیم.

۱. نگاه اقتصادمحور عمران‌خان به مسائل پاکستان
احتمالا در وهله اول این پرسش تا حدی تعجب برانگیز مطرح می‌شود که چرا و چگونه نگاه اقتصادمحور عمران‌خان به تحولات پاکستان موجبات شکنندگی دولت او را فراهم کرده است؟ در پاسخ باید گفت پیروزی عمران‌خان و حزب وی در دور پیشین انتخابات پارلمانی پاکستان به این دلیل میسر شد که آنها در شعارهایشان روی بهبود شرایط اقتصادی مردم از یک‌سو و مبارزه با فساد گسترده در کشور از سوی دیگر، تمرکز نشان دادند. نداشتن سابقه منفی اجرایی و به‌تبع آن پاک بودن دامن اعضای حزب و در راس آن عمران‌خان از مباحث مربوط به فساد مالی باعث شد تا مردم نیز به تحقق این شعارها از جانب افرادی تازه‌وارد به عرصه قدرت امیدوار باشند. براین‌اساس عمران‌خان و اعضای دولت و حزب وی نیز ریشه تمام مشکلات پاکستان را در نابرابری‌های اقتصادی و فساد جست‌وجو کرده و عمده تمرکز خود را بر بهبود شرایط اقتصادی کشور قرار دادند. این نگاه اقتصادمحور در چند بعد با ناکامی‌های اساسی مواجه شد. از یک‌سو برخورد به همه‌گیری کرونا و معضلات اقتصادی ناشی از آن موجب شد تا دولت از برنامه‌ریزی‌های اقتصادی خود عقب افتاده و در تحقق بسیاری از وعده‌های کوتاه‌مدت خود به مردم ناکام بماند. در سوی دیگر تلاش دولت برای جلب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و به‌خصوص گسترش یک‌سویه مراودات و سرمایه‌گذاری‌ها با چین، توازن سیاسی و اقتصادی در روابط پاکستان با کشورهای دیگر را تا حد زیادی برهم زده و زمینه ناخشنودی متحدان سیاسی و اقتصادی قدیمی همچون واشنگتن را فراهم کرد. در عین حال در بعد داخلی، این همکاری‌های اقتصادی با چین مانع از آن شد که دولت پاکستان بتواند درمورد مسائلی مهمی مانند وضعیت مسلمانان اویغور در چین به اظهارنظر بپردازد؛ موضوعی که موجبات ناراحتی گروه‌های اسلام‌گرایی را فراهم کرد که در انتخابات پیشین پشت سر عمران‌خان قرار گرفته بودند. اظهارات مولانا فضل‌الرحمان، رهبر جمعیت علمای اسلام پاکستان در رابطه با سرنوشت مشترک عمران‌خان با اشرف غنی و قرار گرفتن وی و حزبش در صفوف مخالفان عمران‌خان در روزهای اخیر و همچنین گسترش تحرکات ضدچینی در ایالت‌های مختلف پاکستان و به‌خصوص در بلوچستان را شاید بتوان بازتابی از همین نگاه اقتصادی و یک‌سویه در روابط با چین تلقی کرد. در کنار همه اینها این نگاه تک‌بعدی اقتصادی، حتی بازتاب خود را در سیاست‌های اسلام‌آباد در قبال افغانستان نیز نشان داده است. سخنان عمران‌خان در مورد گره خوردن اقتصاد پاکستان با برقراری صلح در افغانستان و تلاش اسلام‌آباد به برقراری هرچه سریع‌تر مسیرهای ترانزیتی میان پاکستان و آسیای مرکزی، موجب شده تا دولت عمران‌خان به حمایت بی‌چون و چرا از طالبان و نادیده گرفتن خطر گسترش افراط‌گرایی در داخل پاکستان متهم شود.

۲. نادیده گرفتن توازن در عرصه سیاست خارجی
نگاه تک‌بعدی و اقتصادمحور عمران‌خان به مسائل کشور موجب شد تا توازن سنتی در روابط با شرق و غرب که طی دو دهه اخیر مقامات پاکستانی سعی می‌کردند حداقل در ظاهر آن را حفظ کنند، برهم خورده و کفه ترازو به شکل محسوسی به نفع شرق سنگینی کند. اگر پیش از این تردیدی در این زمینه وجود داشت، سفر عمران‌خان به مسکو آن هم مقارن با حمله روسیه به اوکراین، همه تردیدها را از میان برد و زنگ خطر را برای جهان غرب به صدا درآورد. بی تفاوتی و جواب‌های تند و درشت عمران‌خان به نامه و درخواست سفرای غربی برای اعلام محکومیت حمله روسیه به اوکراین از سوی اسلام‌آباد، غربی‌ها و به‌ویژه واشنگتن را متقاعد کرد که باید به هر شکل ممکن مانع از سقوط پاکستان به دامن شرق شوند. البته برای آنها نکته مهم دیگری هم وجود داشت و آن هم سرنوشت درهم تنیده پاکستان و افغانستان بود؛ افتادن پاکستان به دامن شرق می‌توانست به معنای از دست رفتن کامل نفوذ غرب در افغانستان نیز تلقی شود. گسترش مراودات طالبان با مسکو و پکن و حمایت ضمنی پاکستان از این رویکرد طالبان در همین بستر برای واشنگتن و جهان غرب مورد تحلیل قرار می‌گرفت. در چنین پس‌زمینه‌ای اکنون کاملا روشن می‌شود که چرا واشنگتن و غرب به صف مخالفان عمران‌خان پیوسته و تلاش دارند تا فرش قرمز را  از زیر پای وی بیرون بکشند. در این مسیر روابط و همکاری‌های چند دهه‌ای میان واشنگتن و اسلام‌آباد موجب می‌شود تا آنها ابزارهای لازم برای این اعمال نفوذ و مداخله را هم داشته باشند. وام‌های صندوق بین‌المللی پول، وعده کمک‌های اقتصادی مستقیم به پاکستان به روال گذشته، وعده‌های مالی کلان به احزاب سیاسی این کشور و درنهایت اعمال فشار غیرمستقیم از طریق کشورهایی چون عربستان می‌توانند برخی از همین ابزارهای نفوذ باشند.

۳. بروز شکاف و اختلاف نظر میان عمران‌خان و ارتش   
تقریبا همه تحلیلگران سیاسی در حوزه مسائل پاکستان به این موضوع باور دارند که هیچ دولتی در پاکستان بدون همراهی و حمایت ارتش توان قبضه قدرت و از آن مهم‌تر تداوم حفظ آن را نخواهد داشت. این موضوع در ارتباط با شخص عمران‌خان و حزب او نیز کاملا صادق است چنان که بسیاری از مخالفان سیاسی نخست‌وزیر پاکستان، پیروزی وی در انتخابات گذشته را به حمایت ارتش از وی در انتخابات نسبت داده و حتی وی و ارتش را در این زمینه به تقلب متهم کرده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که در یکی دو سال اخیر و به‌خصوص در ماه‌های گذشته روابط عمران‌خان و ارتش به‌شدت شکرآب شده است. عوامل زیادی در پدیدار شدن این شکاف میان نخست‌وزیر پاکستان و ارتش دخیل بوده‌اند که یکی از مهم‌ترین آنها تمایل ارتش به حفظ و تداوم رابطه نزدیک با واشنگتن است. ارتش پاکستان طی دهه‌های اخیر از کمک‌های ایالات متحده سود زیادی برده و باتوجه به شرایط اقتصادی پاکستان به نظر می‌رسد که همچنان به این کمک‌ها نیازمند باشد. در عین حال ارتش پاکستان رابطه با واشنگتن را از جهت حفظ توازن با هند و در مواجهه با مساله کشمیر حیاتی می‌داند؛ چراکه به این موضوع باور دارد که روابط نزدیک اسلام‌آباد با شرق و به‌خصوص مسکو، همیشه متاثر از روابط نزدیک مسکو و دهلی نو باقی خواهد ماند و در صورت قرار گرفتن در تنگنا، کفه ترازوی شرق به نفع دهلی‌نو سنگینی خواهد کرد. دقیقا برمبنای چنین تحلیلی است که درست در زمانی که عمران‌خان آمریکا را به مداخله در امور پاکستان متهم می‌کند، ژنرال باجوا در اسلام‌آباد با زلمی خلیل‌زاد ملاقات کرده و در نشستی امنیتی بر تداوم روابط و همکاری‌های نزدیک میان آمریکا و پاکستان تاکید می‌کند. اما اختلاف ارتش و عمران‌خان تنها به موضوع آمریکا محدود نمی‌شود بلکه به نظر می‌رسد دو طرف بر سر افغانستان هم دچار مشکل هستند. نگاه اقتصادی عمران‌خان به افغانستان موجب شده تا خطرات گسترش افراط‌گرایی در داخل پاکستان نادیده گرفته شود و این به دغدغه مهمی برای ارتش پاکستان تبدیل شده است. سفر چند ماه پیش رئیس ‌ای‌اس‌ای به کابل و همراهی پرسروصدای او با گروه‌های افراطی طالبان مانند شبکه حقانی چیزی نبود که به مذاق ژنرال باجوا خوش بیایند. اختلاف‌نظرهای شدید بعدی میان عمران‌خان و رئیس ستاد ارتش پاکستان بر سر برکناری رئیس ‌ای‌اس‌ای از همین ملاحظات سرمنشا می‌گرفت. درحال حاضر نیز به نظر می‌رسد ارتش خواهان کنترل و اعمال فشار بیشتر بر طالبان است و حتی نسبت به تمایل آنها به سوی مسکو و پکن هم با دیده سوء‌ظن نگاه می‌کند؛ چراکه نگران خارج شدن مهار طالبان از دست اسلام‌آباد است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.