شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت ×
شبی با رفته گر محله
03 فروردین 1397 - 11:03
شناسه : 3970
15

گاهی افرادی هستند که شب تا صبح را جارو به دست از این سر خیابان تا سر دیگر جارو می کشند که صبح وقتی من و شما به خیابان می رویم لذت تمیز بودن را درک کنیم . بایرام عباس زاده رفتگر زحمت کش و خوش اخلاق شهرداری ارومیه می باشد که چندین سال است […]

ارسال توسط :

گاهی افرادی هستند که شب تا صبح را جارو به دست از این سر خیابان تا سر دیگر جارو می کشند که صبح وقتی من و شما به خیابان می رویم لذت تمیز بودن را درک کنیم .

بایرام عباس زاده رفتگر زحمت کش و خوش اخلاق شهرداری ارومیه می باشد که چندین سال است در کوچه و پس کوچه های این شهر بزرگ جارو میکشد.

بایرام با وجود سن بالای خود همچنان در پی لقمه ای حلال هر شب پا به خیابان های خلوت شهر می گذارد و روزی خود را با زحمت فراوان به دست می آورد.

زندگی بایرام خلاصه شده در همین ساعت کاری شبانه و لباس های نارنجی و یا فسفری رنگش روزها خسته از یک شب سخت کاری با خوابی اندک و شب ها همان قصه همیشگی جارو کردن کف خیابانها، همیشه شب ها ساعت خواب آدم‌ها نمی باشد زیرا درست همان موقع که همه ما خسته از پایان یک روز کاری، شب را با خوابی راحت پشت سر می گذاریم عده‌ای همچون بایرام تازه روز کاری خود را آغاز می‌کنند و در سردی زمستان و گرمای تابستان سر کار می‌روند زندگی و کار سخت بایرام همین است گرما و سرما برایش مفهومی ندارد از ساعت ۸ شب تا ۶ صبح مشغول جارو کردن و جمع‌آوری زباله‌هاست که من و شما روی خیابان ریخته ایم.

بایرام با تمام این همه مشکلات و سختی ها از کارش راضی هست و هیچ اعتراضی به حقوق و استراحت کم ندارد زیرا بر این باور است که خدمت به مردم نوعی عبادت است.

بایرام اسطوره ی مردانگیست حتی با خود اندکی غذا دارد تا وقتی کارتون خواب گرسنه ای را دید او را سیر کند .

وقتی با این مرد زحمت کش هم کلام می شوی تازه می فهمی که چقدر در عین نداری ثروتمند است او خیلی قانع می باشد و نها شکر گذار خداوند منان است و تمام آرزوهایش در حد سلامتی و خوشبختی خانواده اش تمام می شود .

کسانی که در خیابانهای محل کار بایرام مغازه و یا ساکن هستند او را با وقت شناسی و خوش قولی می شناسند برخی از این مغازه داران میگویند که بایرام هر شب نیم ساعت زودتر از سایر همکارهایش مشغول کار می شود و همین حس وظیفه شناسیش باعث شده تا مردم دوستش داشته باشند وقتی از بایرام وضع زندگیش را پرسیدیم با چهره شکسته و پیر خود لبخندی زد و گفت : هم اکنون حدود ۱۲ سال است مامور شهرداری هستم و با حقوق هر چند کم خودم روزی خانواده ام را به دست می آورم ولی باز خدا رو شکر میکنم که میتوانم کار کنم و روزی حلال سر سفره خانواده ام ببرم.

زندگی با تمام سختی‌هایش برای این بزرگ مرد می‌گذرد او شاد است و دست کم به این خوشحال است که سلامتی دارد و میتواند بدون هیچ توقعی برای خوشبختی خانواده اش کار کند.

این گزارش مردی بود که با تمام نداری و مشکلاتش همچنان بدون هیچ گونه انتظاری در خیابانهای شهر مشغول خدمت به مردم است بیایید ما نیز به احترام بایرام و همکارانش آشغال زمین نریزیم زیرا برای هر یک از انها قامت مردی بزرگ خم خواهد شد.

انتهای پیام/

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.