فلسفه انتخابات، تغییر سیستم های مدیریتی و دادن فرصت برابر و عادلانه به تمام مدعیان می باشد تا بتوانند خود را عرضه نمایند
شهرداری ها در جهان به عنوان یکی از مهمترین سازمان هایی هستند که نقش اساسی در توسعه کشورها دارند ولی در کشور ما تبدیل به سازمان هایی با نیروی انسانی ناکارآمد و خدمات نه چندان با کیفیت، بویژه در شهرهای متوسط و کوچک شده اند. دستگیری گسترده شوراهای شهرها و شهرداران در چند ماهه اخیر و عزم جدی مبارزه با فساد در این نهاد عمومی غیر دولتی هر چند بسیار دیر آغاز گردید ولی بیانگر یک حقیقت تلخ می باشد و آن این است که غالباً شعارهایی چون خاک پای مردم، شیفتگان خدمت و تکلیف شرعی که از دهان همین مدیران جاری می گردید کارکردی عوام فریبانه در دو سطح حاکمیت و مردم را به دنبال داشته و هدف غایی همان رسیدن به قدرت و به تبع آن ثروت بادآورده بوده است.
با فقدان یک نظارت صحیح و قانون مدار، مدیریت شهری که موضوعی راهبردی و چند وجهی بوده در کشور ما به عنوان یک علم مستقل، مغفول و مهجور مانده و در نتیجه برخی کم سوادان غیر متخصص بدون دانستن مدیریت علمی، زمام امور را در دست گرفته و برای ماندن در راس به هر اقدامی متوسل شوند. عده ای بواسطه قدرت پدرانشان شهر را ارثیه پدری دانسته و دست به هر اقدامی جهت عقب نماندن از قافله می زنند نمایندگان مجلس هر کدام تلاش می نمایند لیستی از اعوان و یاران خود تهیه و تدارک ببینند خلاصه همه تلاش می کنند از خوان گسترده شهر متعنم گردند و برای تمام اینها آنچه در درجه پایین اهمیت قرار دارد توانایی و کارایی مدیران آینده شهری است.
شهرداری در سه سطح با مردم در ارتباط است؛ سطح اول، خدمات به مردم، سطح دوم، حفظ و توسعه فضای سبز و سطح سوم، در سطح فرهنگ، که هر سه این سطوح نیاز به متخصصان آگاه و دلسوزی می باشد که با قبول مسئولیت بتوانند حرفی برای گفتن و خلاقیتی برای ارائه داشته باشند گذری به لیست ثبت نام کنندگان ،آشکار می سازد که ولع قدرت و ثروت چنان در روح و جان عده ای نفوذ نموده که به هیچ وجه حاضر به دست کشیدن از این فرصت نبوده وکمتر مجالی برای متخصصین جهت ورود به این حوزه ها وجود دارد.
فلسفه انتخابات، تغییر سیستم های مدیریتی و دادن فرصت برابر و عادلانه به تمام مدعیان می باشد تا بتوانند خود را عرضه نمایند لیکن در نبود گروهها و احزاب رسمی و شناسنامه دار که دارای نگرشی شفاف در حوزه مدیریتی باشند مافیاهای قدرت وثروت چه خانوادگی و یا تشکیلاتی مبهم و ناشناس شکل گرفته اند که به هیچ وجه حاضر نبوده از دایره مدیریت شهری پیاده شوند نتیجه چنین دور تسلسلی فرسودگی مدیریتی، فقدان نوآوری و عقب ماندگی شهری خواهد بود تا شاهد موروثی و آقازادگی بودن مدیریت باشیم.
در حوزه های؛ تقنینی، نظارتی و انتخاباتی مدیریت شهرها، نیاز به بازنگری اساسی وجود دارد در حوزه تقنینی هرچند خلاء کمتری مشاهده می شود ولی قانونگزاران می توانند با بازنگری در قوانین، ورود احزاب شناسنامه دار به انتخابات را تسهیل نموده و در شروط واجدان شرایط انتخاب و ویژگیهای صلاحیتی ایشان تجدیدنظر نموده تا شایستگان بیشتری بتوانند وارد مدیریت شهری شده و ورود مافیایی افراد جای خود را به گروهها و احزاب پاسخگو داده تا در صورت عدم توفیق مدیران منتخب، مردم بتوانند گروه جدیدی را جایگزین گروه سابق نمایند همچنین اگر نهادهای نظارتی قانون را سرلوحه خود قرار داده و به جای سخت گیری در ورود افراد به حوزه انتخابات به سخت گیری در حوزه نظارت پرداخته و هرگونه رانت و تخلف قانونی را با پیگیری قانونی پاسخ دهند بنظر می رسد مدیریت شهری نیز بتواند نظام مند و تخصص محور گام در راه توسعه نهد.
ثبت دیدگاه