مربی در نیمه اول تیم خود را به گونهای ارنج کرده بود که مردم از دیدن بازی تیم لذت میبردند. حمله میکرد، دفاع میکرد و با بازی خود رقیب را تحت تاثیر قرار داده بود. با آغاز نیمه دوم اما ورق برگشت.
مربی در نیمه اول تیم خود را به گونهای ارنج کرده بود که مردم از دیدن بازی تیماش لذت میبردند. تیم حمله میکرد، دفاع میکرد و با بازی خود رقیب را تحت تاثیر قرار داده بود. با آغاز نیمه دوم اما ورق برگشت. مربی حریف استراتژی خود را عوض کرد. راههای نفوذ را بست و طرحهای جدیدی برای حمله تیم خود درانداخت.
مربی تیم در برابر تغییرهای رقیب هیچ واکنشی نشان نداد و با همان روش قبلی تیم خود را ارنج کرد. سبک بازی تیم صدای هوادار را درآورد. این چه نوع بازی است؟ چرا روش حمله را عوض نمیکنید؟ چرا گوشههای زمین را نمیبندید؟
چرا مربی روش تیم خود را عوض نکرد؟ تغییر روش بازی احتیاج به ابزار و بازیکنهایی دارد که بتواند این تغییر را ایجاد کند. دستهای مربی شاید روی نیمکت خالی بوده و نمیتوانسته روش بازی خود را عوض کند.
شاید از نظر فنی توانایی این تغییر را نداشته و همه توان او همان چیزی بود که مردم در نیمه اول دیدند. البته گزینه دیگری هم هست و آنهم شوک مربی از تغییرات حریف است. او فکر نمیکرده که رقیب روش بازی خود را عوض کند. تصور مربی این بوده که تا آخر بازی رقیب از یک شیوه استفاده میکند. بعد از دیدن تغییر روش دچار شوک شده و توانایی تصمیم گیری از او گرفته شده و دستیارانش هم کمکی به او نمیکنند.
رفتار این مربی فوتبال درست شبیه رییس جمهور روحانی است. «شیخ دیپلمات» با شعار مذاکره به سرکار آمد. مذاکره کرد و به توافق رسید. تقریبا هیچ رییس جمهوری در ایران پیدا نمیکنید که در دور اول توانسته باشد به شعاری که داده عمل کند. روحانی اما این کار را کرد. او به توافق هستهای رسید و درهای اقتصاد ایران به روی جهان باز شد و مردم بعد از سالهای بیثباتی اقتصادی طعم آرامش را چشیدند.
حاصل این محقق شدن شعار، رای دوباره به دولت تدبیر و امید بود. دولت دوم روحانی با همان سیاستها در راس کار قرار گرفت اما استراتژی رقیب تغییر کرده بود. در ایالات متحدۀ آمریکا دیگر باراک اوباما رییس جمهوری نبود. یک دلال مشهور مِلک و کازینودار به نام دونالد ترامپ به جای اوباما در کاخ سفید نشست. او وارونۀ اوباما بود و به تمام آنچه پیش از او دست امده بود پشت پا زد و آنها را دور ریخت و گفت باید بر اساس حرف من عمل و بازی شود.
سیاستهای آمریکا به عنوان یک عضو مهم در برجام تغییر کرد اما سیاستهای دولت روحانی نه! رییس جمهوری هیچ تغییری در روش کار خود نداد و همچان با امید به روشهای قبلی روزهای خود را شب میکرد.
روحانی و تیم او که قاعدتاً میدانستند ترامپ زهر خود را با توجه به موش دواندنهای عربستان و اسرائیل سرانجام به برجام خواهد ریخت، باید قبل از خروج او از برجام فکری برای دوران پسا خروج میکردند.
می توان گفت اما کاری نکردند یا نتوانستند بکنند. تنها در شوک ماندند و حالا زیر سیل انتقادها در حال غرق شدن و در سیبل منتقدان داخلی هستند. روحانی روزهای سختی را سپری کرد. مخالفان همه جور کاری کردند تا او را زمین بزنند اما مهمترین دشمن روحانی انفعالاو بود نه مخالفان او.
روحانی نتوانست از شوک خروج آمریکا از برجام خارج شود و سیاست تازهای را در دستور کار دولت قرار دهد. همین تغییر ندادن باعث شده تا مخالفین برجام و گفتوگو امروز دست بالا را داشته باشند و به سیاستهای او و البته رأی و امید مردم بتازند.
مصطفی داننده
ثبت دیدگاه