قرن بیستم میلادی قرن انقلابها و خیزشهای مردمی در اقصی نقاط دنیا با اتکا به ایدئولوژی های گوناگون بود. در این بین وقتی انقلاب کالای داغ بازار دنیا شد توجهات زیادی را به خود جلب کرد و نتیجه آن شد که اندیشمندان زیادی در ساحت فلسفه، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، فرهنگ و… در مورد ماهیت انقلابها و علل و چگونگی شکل گیری آنها سخن به میان آوردند و به گفتوگو و بحث نشستند. هانا آرنت، تدا اسکاچپول، جیز دیویس، هانتینگتون و…نظریات و آراء مختلفی را در مورد مسئله انقلاب و مطالب مرتبط به آن ارائه دادند. اما انقلابی که در فوریه ۱۹۷۹ در ایران رخ داد، شوکی بزرگ بر شالوده این نظریات و انقلاب پژوهیهای گوناگون بود.
نهضت یک روحانی اراکی، با پشتوانه قیام مردمی که سر آخر بساط سلطنت پهلوی را به کلی برچید و نظامی مبتنی بر اسلام را ارائه کرد نشان داد که نظریات ارائه شده از سوی دانشمندان علوم انسانی در رابطه با انقلاب ها نقص و کاستیهای اساسی دارد. پیش از این جهان با انقلابهای رو به رو بود که اولا از لحاظ ایدئولوژی و معرفت فکری مبتنی بر مکاتب مادی بوده است و ثانیا طریقه و مدل پیاده سازی این مبارزات بیشتر با مسلسل و نارنجک اتفاق همراه بوده، به طوری که قیام بدون قتل عام چیزی شبیه به یک رویا بود.
مردم انتظارشان این بود که در انقلاب حتما باید با یک زیر و رو شدنی مواجه بشوند که با خون ریزی عظیم رو به رو خواهد شد. سرهای بریده در بین انظار در انقلاب کبیر فرانسه تا قتل عام های بولشوویکی در خیابان های مسکو ذهنیت انقلاب را چیزی جز سلاح و عمل قهرآمیز نشان نمیداد، سوء تفاهمی که امثال مسلمانان التقاطی و چریکهای فدایی نیز دچار آن شده بودن این بود که انقلاب علمی است که در اندیشههای مارکسیستی باید جستجویش کرد و اسلام و دین فاقد این مؤلفه است، بگذریم که علم مطلوب آنها،بیشتر دانش باز و بسته کردن ژ۳ و دانستن چگونگی کار با نارنجک بود.
اما در این بین انقلاب ایران تازگیهای خاص خودش را داشت از ایدئولوژی آن تا طریقه اعمال مبارزه همگیجدید و تازه بود. شریعتی و آل احمد از طیف روشنفکران جامعه تا امام خمینی و طالقانی به عنوان روحانیون و عالمان کشور قرائتی دیگر از اسلام را ارائه دادهبودند، اسلام سیاسی قرار بود دین را از پستوهای خانه ها بیرون بیاورد تا با اتکا بر مفاهیم اصیل اسلامی، اسلام را در سطح جامعه بگستراند. تحلیلهای جدید اما اصیل و مستند از عاشورا و نهج البلاغه تا تمرکز بر مفاهیم جهاد و امر به معروف نشان داد اسلام همانطورکه امام امت گفت:« دین افراد مجاهدی است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانی است که آزادی و استقلال میخواهند. مکتب مبارزان و مردم ضداستعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگر معرفی کرده و میکنند. تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه بهوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزههای علمیه عرضه میشود، برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیات اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادی خواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند.»
در این بین فارغ از بعد دینی و معرفتی دین اسلام، این تفاسیر آنقدر عمیق و دقیق بودند که عده ای را فقط به خاطر مسئله مبارزه به خود جلب کرده بود، آنها اسلام را فارغ از یک دین به چشم یک مکتب تمام عیار مبارزه و یک ایدئولوژی تقابل با جهان غرب میدیند. بیش از ماهیت مبارزه اسلامی در عصر قلیان تودههای مردم، شیوه بیان و اعمال آن هم از جنس دیگر بود. بهترین تعبیر را، به نظر، اعراب در باره انقلاب ما ارائه داده اند؛ « ثوره الکواسیت» به معنای «انقلاب نوار کاستها» در نهایت ایجاز سخن از غنای ماهیت انقلاب اسلامی ما دارد، در عصری که عده ای سیبیل فرچه ای با گرفتن یوزی و ژ۳ بدست و پوشیدن لباسهای چریکی انگشت استهزاء به سمت انقلابیون اسلامی بلند کردند و انقلاب را جز از راه دَر کردن گلوله به سمت سلطنت دوستان نمیدیدند، کسی فکرش را هم نمیکرد در مدت ۱۵ سال نهضت اسلامی به نظام اسلامی مبدل شود.
اصل، آگاهی مردم بود؛ مهم فهم توده مردم مسلمان ایران از حقیقت دین و مذهب است حال هرچه میخواهد طول بکشد، در وهله اول باید جهاد تبیین کرد. تبیین، سلاح اصیل انقلاب اسلامی و کلید پیروزی و به ثمر رسیدن حرکت اسلامی در نیمه های قرن ۱۴ شمسی بود. اما متأسفانه سلاح انقلاب اسلامی چندی است که کنار گذاشته شده و جای آن را ابزار های دیگری گرفته اند که با شانیت انقلاب خمینی و راه و روش جانشین خلفش سازگار چندانی ندارد، صحبتهای امسال مقام معظم رهبری و تأکید مؤکدشان بر جهاد تبیین به خوبی نشان دهنده غفلتی چه بسا تاریخی از راه و روش انقلاب در بین خیل کثیری از دوستداران آن است. آنچه که همواره انقلاب اسلامی را سرآمد انقلاب ها کرده است «کلام» و «گفتوگو» است. باید به اصل بازگشت.
ثبت دیدگاه