این پرسشی است که این روزها تحلیلگران میکوشند پاسخی برایش بیابند، گو اینکه احیای امپراتوری عثمانی آرزوی دیروز و امروز رجب طیب اردوغان نیست و رهبر زیادهخواه ترکیه مدتهاست که این رؤیا را در ذهن میپرورد. اما چرا الآن؟!
ترکیهای که اردوغان از اسلاف خود به ارث برده، بهسان پرندۀ سنگینی است که بالهای کوچک خوشآب و رنگی دارد؛ بالهایی که نمیتوانند رهبر ترکیه را به اوج آرزوهایش برسانند. بااینهمه، اوضاع این روزهای جهان که درگیر ویروس موسوم به کروناست، اردوغان و ارتش این کشور را که بیشترین تبحرش در کودتا و ضدکوتاست، به این نتیجه رسانده که زمان مناسبی برای گام برداشتن به سوی هدف دیرینۀشان به چنگ آوردهاند. محاسباتی که ترکیه را به حمله به سوریه برانگیخته، چندان هم دور از واقعیت نیستند، اما چنانکه خواهیم گفت، زمان مناسبی که در اختیارشان قرار گرفته، محدود و گسترهاش نامعلوم است. در این میان، بهنظر میرسد که آنچه بستر نظامیگری حاکمان ترکیه را فراهم آورده، همزمان انگیزۀ لازم را نیز به آنها بخشیده است.
پوشیده نیست که بخش مهمی از درآمد ارزی ترکیه از رهگذر صنعت توریسم حاصل میآید و مسافرانی که به این کشور میروند، سالانه دهها میلیارد دلار به خزانۀ دولت آنکارا واریز میکنند. باز هم پوشیده نیست که مهمترین آفت این نوع درآمدزایی، ناامنی است و جنگ مهمترین عامل ایجاد ناامنی. بههمین دلیل، کشوری مثل ترکیه که شالودۀ بخش بزرگی از اقتصادش را بر گردشگری استوار کرده، همواره از درگیری جدی با کشورهای منطقه گریزان بوده است و حتی افکار عمومی ترکیه نیز از دولت خود چنین توقعی دارند. اما اگر شما رجب طیب اردوغان باشید، و اگر یک صبح جمعه که از خواب بیدار میشوید، ببینید زنجیری به نام صنعت گردشگری که بال پریدنتان را بسته بود، پاره شده است، آیا بلافاصله به سوی سقف آمالتان نمیپرید؟
ویروس کرونا درست در روزهایی سروکلهاش پیدا شد که چینیها به مناسبت آغاز سال نویشان، بار سفر به گوشه و کنار جهان و از جمله ترکیه بسته بودند. دیری نگذشت که بیماری چینی از مرزهای چین و ماچین فراتر رفت و سر از کشورمان درآورد، آن هم درست در ایامی که ایرانیان هم مهیای سفرهای نوروزی میشدند. همین دو مورد برای افول صنعت گردشگری ترکیه کافی بود که کرونا چهرۀ جهانی یافت و بهکل فاتحۀ گردش و گردشگری را خواند. بنابراین، وقتی ارتش ترکیه به ادلب یورش برد، صنعت توریسمی در استانبول و آنکارا و آنتالیا باقی نمانده بود که رجب را دلمشغول خود کند.
تا اینجا بیماری جهانشمول کوید ۱۹، بیماری کهنۀ اردوغان را بیدار کرده و بستر فتوحات را برایش فراهم آورده است. اما این بیماری که بنیاد توریسم کشورش را برانداخته است، همزمان این انگیزه را به او میبخشد که خسران بزرگ اقتصادی ناشی از نبود گردشگر را از جایی جبران کند؛ و چه جایی نزدیکتر و سودآورتر از چاههای نفت همسایه! اینگونه شد که هیئت حاکم آنکارا به هر ترتیب که محاسبه میکرد، میدید که باید افسار اسب نظامیگریاش را به سوی سوریه بگرداند.
در میان این محاسبات، یک عامل دیگر نیز اردوغان را جسورتر و شمشیرش را تیزتر میکرد: ایران، که همواره از دولت قانونی بشار اسد حمایت کرده است، لابد چنان درگیر مهار کروناست که انگیزه و امکانات کافی برای ایجاد تنشی تازه با ارتش مجهز ترکیه ندارد، بهویژه آنکه حفظ روابط حسنه با آنکارا از یکسو به تهران در فائق آمدن بر تحریمهای واشنگتن کمک میکند و از سوی دیگر، به نهادهای امنیتی ایران اجازه میدهد که در مرزهای غربی کشور دست برتر را نسبت به جاسوسان تلآویو یا عوامل ساختۀ موساد داشته باشند.
البته، گویا این معادلۀ چندوجهی اردوغان را سردرگم نیز کرده است: از یکسو امریکا را در صورت مداخله، به «سیلی عثمانی» تهدید میکند و از دیگرسو از ترامپ تقاضای پاتریوت میکند و از یاد میبرد که بر سر خرید اس ۴۰۰ از روسیه، با رئیس جمهور امریکا مجادله کرده بود. از یکسو اروپا را به باز کردن مرزها و هجوم پناهندگان تهدید میکند و از دیگرسو از ناتو میخواهد که به یاریاش بیاید. و همۀ این دستوپا زدنهای متعارض اردوغان، برخاسته از محدودیت در زمان است؛ تو گویی کودکی را در میان شهربازی رها کردهاند و به او هشدار دادهاند که فقط یک ساعت برای کامجویی فرصت دارد؛ و او هنوز درست بر خرک مراد سوار نشده، از آن پایین میپرد و بر چرخفلک مینشیند تا زمان کوتاهش را از دست ندهد.
شاید اردوغان هم میداند که زمان به سودش نیست و گذر ایام به او و ارتشاش نشان خواهد داد که مهارت و ممارست لازم را برای جنگیدن روی زمین و درآوردن نفت از دل زمین ندارد. وانگهی، سیاست متخاصمی که با ظهور ویروسی شکل بگیرد، با پیدا شدن دوا و درمانی از هم خواهد پاشید و این جنون ناطیب که همدلی چندانی در میان مردم ترکیه نخواهد یافت، با مهار کرونا، ناگزیر میشود که بر اسب سرکش افسرانش افسار بزند. ممکن است اردوغان آرزو کند که این بحران چندی به درازا بکشد تا بلکه بتواند با نفت سوریه، بخشی از هزینههای زیادهخواهیاش را در احیای امپراتوری عثمانی کبیر تأمین کند. اما اگر سیاستمداران ناآزمودۀ آسیای صغیر کمی دقیقتر به تاریخ بنگرند، امپراتوریهایی را خواهند یافت که به ویروس زیادهخواهی، تکبر، جنون و حتی طاعون از پای درآمدهاند.
ثبت دیدگاه