روز دوشنبه ۲۱ تیرماه، وزارت خارجه دولت حسن روحانی با ارسال بیست و دومین گزارش سهماهه اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به مجلس شورای اسلامی به کار خود در این زمینه پایان داد. این گزارش مفصل که به روند نیل و اجرایی شدن برجام میپردازد در ۲۶۲ صفحه و در قالب ۱۴ بخش تنظیمشده که بهنوعی مانیفست محمدجواد ظریف در قبال مهمترین اقدام وزارت خارجه طی هشت سال گذشته است. این گزارش به آخرین وضعیت مذاکرات وین نیز پرداخته و ابزار امیدواری شده که در دولت آینده فرایند احیای برجام به سرانجام برسد.
مطابق بخش سیزدهم که ذیل عنوان «مذاکرات وین منطبق با سیاست قطعی نظام» آمده بر اساس چهارچوبی که تاکنون در مذاکرات وین بهدستآمده در صورت حصول توافق و بازگشت آمریکا به برجام، کلیه تحریمهایی که مطابق برجام رفع شده بودند، مجدداً رفع خواهند شد. علاوه بر این، کلیه تحریمهای ترامپ که در صورت استمرار عضویت آمریکا در برجام، نمیتوانستند وضع شوند (ولو به بهانههای دیگر) نیز رفع خواهند شد. بر این اساس طرف مقابل ایران بیان داشته در نتیجه بازگشت به برجام، تمامی تحریمهای ذکرشده در برجام (به شمول بخشی، موضوعی یا شخصی) و نیز کلیه تحریمهای وضعشده بعدی که مانع انتفاع ایران از آثار لغو تحریمهای برجامی میشوند رفع خواهند شد.
بدین ترتیب تمامی تحریمهای موضوعی علیه اقتصاد ایران شامل تحریمهای قبل از برجام (مالی و بانکی، بیمه، انرژی و پتروشیمی، کشتیرانی، کشتیسازی و بخش بنادر، طلا و فلزات گرانبها، نرمافزار، صنعت خودرو، فروش هواپیما و خدمات مربوطه و واردات فرش و مواد غذایی از ایران) و تحریمهای بعد از برجام، زمان ترامپ (صنایع فلزات ایران، صنایع معدنی، عمران، صنایع نساجی، تولید) رفع خواهند شد.
در گزارش عنوانشده تحریمهای اولیه که افراد و نهادهای آمریکایی را از مبادلات اقتصادی با ایران منع میکند و نیز فهرستی از افراد و نهادهای ایرانی که به بهانههای غیرهستهای وضعشدهاند (مثل بهاصطلاح تروریسم، موشکی، حقوق بشر و …) رفع نخواهند شد و ایران نیز اساساً هیچگاه در مورد این موضوعات مذاکره نکرده و نمیکند.
-در بخش پایانی گزارش که با عنوان «و آخر دعوانا …» آمده به نظر میرسد بهطور ضمنی توصیههایی نیز به دولت و تیم جدید مذاکرهکننده ارائه میشود. در این بخش گزارش آمده است «گرایش حداکثری تنها به مذاکرات فرسایشی و بیپایان میانجامد که تقریباً در تمامی شرایط ضرر و یا لااقل عدم النفع آن برای کشور و مردم از منافع فرضی رسیدن ناممکن به توافق ایدئال کمتر نیست. تلاش هر یک از کنشگران برای پیروزی به هزینه شکست طرف مقابل بازی با حاصل جمع صفر به ناکامی هر دو طرف بازی با حاصل جمع منفی میانجامد؛ البته ممکن است ضرر همه طرفها یکسان نباشد. در دنیای بههمپیوستۀ کنونی تنها در نظر داشتن منافع همه طرفها بازی با حاصل جمع مثبت است که میتواند نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد».
البته مسئله مهم آن است که کشورهای غربی بهویژه آمریکا بهندرت پیشآمده که در ارتباط با کشورهای دیگر ابزارهای قدرت خود را بکار نگیرند. ازاینرو آنها همیشه به دنبال این بودهاند که توافق مطلوب خود را بهطرف مقابل تحمیل نمایند.
از دید دولتمردان آمریکا در زمان دونالد ترامپ، توافق برجام به این دلیل توافق خوبی نبود که انتظار میرفت بعد از مسئله هستهای به موضوعات دیگر نظیر برنامه دفاعی ایران بپردازد اما ناکارآمدی دولت اوباما موجب شد که واشنگتن نتواند برجامهای دیگر را به ایران تحمیل نماید.
به همین دلیل در دوران دونالد ترامپ بهسادگی برجام کنار گذاشته شد اما نگاه حداکثری برای از بین بردن مؤلفههای قدرت ایران در دوران جو بایدن نیز وجود دارد. با این توضیحات باید گفت برخلاف گزارش پایانی وزارت خارجه، این کشورهای غربی بودهاند که تلاش داشتهاند بدون هیچ آوردهای، ستانده حداکثری از ایران داشته باشند. به عبارتی واضحتر تجربه ثابت کرده توافقهای بینالمللی همیشه به نفع کشورهای بزرگ بوده و از سوی دیگر هر وقت نیز اراده کردهاند همان حداقلها را نیز اجرا نکردهاند.
-در بخش دیگری از گزارش وزارت خارجه آمده است «اگر بهعوض مناقشه و مجادله بر سر اینکه برجام پیروزی قطعی بود و یا شکست کامل که حتماً هیچیک نبود همگی کوشیده بودیم بیشترین منفعت را از برجام ببریم، چهبسا شرایط بهگونهای دیگر رقم خورده بود. اگر از ابتدا در پی استفاده حداکثری از هر میزان دستاورد برجام حتی در بدترین نگرشها بودیم و مقدار بیشتری سرمایۀ خارجی جذب کرده و تعداد بیشتری از شرکتها از همه نقاط جهان را به کشور کشانده بودیم، تحریم ایران و اعمال فشار حداکثری بسیار دشوارتر میشد».
البته به عقیده بسیاری از کارشناسان برجام هرگز نمیتوانست موجب بهبود تعاملات ایران و غرب شود اگرچه در مقطعی توانست تنش بین دو طرف را تعدیل نماید اما این تصور خوشبینانه که بهگونهای به مانیفست وزارت خارجه نیز در دوران ظریف تبدیلشده بود با واقعیت تطابق ندارد. درواقع اگرچه بسیاری از شرکتها بعد از توافق برجام روانه ایران شدند اما تقریباً هیچکدام از آنها قصدی برای سرمایهگذاری جدی و بلندمدت در ایران نداشتند؛ چراکه دولت آمریکا بهواسطه تحریمهای حقوق بشری و موشکی خواهان این نبود که ارتباطات با ایران عادی شود.
-از محتوای گزارش ارائهشده به مجلس شورای اسلامی میتوان حدس زد که یکی از موانع مهم در زمان امضای برجام، هماینک نیز وجود دارد و آن مسئله تضمین تعهد و پایبندی ایالاتمتحده به توافق است. از دیدگاه وزارت خارجه «مناسبترین گزینه تضمین برای اجرای توافق ازنظر بینالمللی اجماع جهانی علیه برهم زننده توافق از یکسو و اتکا به ظرفیتهای ملی و بهویژه اتکا به ظرفیت برگشتپذیری در برنامه هستهای برای هزینهمند کردن نقض توافق بود که هر دو مورداستفاده قرار گرفت».
باوجوداین مسائل اما باید گفت برجام نشان داد چنان چه ایالاتمتحده از توافقهایی مانند برجام خارج شود هرگز آنچنانکه بایدوشاید محکوم نخواهد شد و مثلاً کشورهایی اروپایی نمیتوانند برخلاف واشنگتن قدمی برای تأمین منافع طرف متضرر و باقیمانده در توافق بردارند.
درنهایت باید گفت نکتهای که بر اساس گزارش مشخص است آنکه در هشت سال گذشته مهمترین پروژه وزارت خارجه، نیل به برجام، حفظ آن و چگونگی احیای آن بعد از خروج ترامپ و روی کار آمدن جو بایدن بوده است. ازاینرو هرگز تلاش نشد تا به سیاستهای جایگزین و گزینههای دیگر برای بسط ارتباطات و تعاملات ایران با کشورهای دیگر برای تأمین منافع ملی پرداخته شود.
ثبت دیدگاه