بزرگترین مسائل سیاسی و اجتماعی، نیازمند زیربنای فرهنگی هستند. آماده کردن فضای ذهنی جامعه نسبت به تغییرات اجتماعی، امری فرهنگی است. در همین قرن اخیر چه بسیار بودهاند جنگهایی که با زمینهچینیهای رسانهای به وجود آمدند. سالها بعد از سقوط قذافی فاش شد که ناتو با پشتیبانی رسانههایی که کشتار ارتش قذافی را پرشمار گزارش میکردند، لیبی را منطقه پرواز ممنوع اعلام کرد. حمله آمریکا به عراق هم که بر پایه دروغ وجود سلاحهای کشتار جمعی در این کشور انجام شد با آماده کردن افکار عمومی و جامعه جهانی پیش رفت. مساله حضور بن لادن در افغانستان و حمله آمریکا به افغانستان هم با هزینههای گزافی که هالیوود پس از ۱۱ سپتامبر انجام داد، قابل توجیه بود؛ از این دست مثالها که از شماره خارج است، کم نیست. این روزها هم که آمریکاییها با ترک افغانستان عملا دولت این کشور را در مقابله با نیروهای مخالف دولت تنها گذاشتهاند، یادآوری برخی مواضع و رویکردهای جریان غربگرا در رسانههای منطقه میتواند این واقعیت را آشکار کند که جریان شبهروشنفکری و لیبرالمآب چگونه با در باغ سبز نشان دادن به مردم افغانستان، حضور نیروهای آمریکایی را در این کشور توجیه کرد و باعث شد به مدت بیش از ۲۰ سال تسلط ارتش آمریکا بر این کشور امنیت را از همه اقوام افغانستان سلب کند و این کشور هر روز صحنه درگیریها و نزاعها، کشتارها و به خون کشیدنها باشد؛ از کشتارهایی که این روزها در خلال جنگ داخلی این کشور شاهد آن هستیم تا حملات تروریستی که به کودکان مدرسهای هم رحم نمیکند. به نظر میرسد جریان روشنفکری افغانستان، در سفیدنمایی حضور آمریکاییها در این کشور بیتاثیر نبوده است.
بزرگترین مسائل سیاسی و اجتماعی، نیازمند زیربنای فرهنگی هستند. آماده کردن فضای ذهنی جامعه نسبت به تغییرات اجتماعی، امری فرهنگی است. در همین قرن اخیر چه بسیار بودهاند جنگهایی که با زمینهچینیهای رسانهای به وجود آمدند. سالها بعد از سقوط قذافی فاش شد که ناتو با پشتیبانی رسانههایی که کشتار ارتش قذافی را پرشمار گزارش […]
ثبت دیدگاه