سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Tuesday, 14 May , 2024 ساعت ×
زباله ها را هم نزنید !
17 آذر 1402 - 12:15
شناسه : 19686
4

نگاهی به پاسخ خواننده زباله ساز و مشهور این روزها به داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) بیندازید تا ببینید چه به روز فرهنگ و هنر و به خصوص موسیقی این مرز و بوم آمده است. هر چند این قبیل آثار مصرف روزانه و بعضا ساعتی دارند و از ماندگاری چندانی برخوردار نیستند اما تعداد دنبال کننده […]

ارسال توسط :

نگاهی به پاسخ خواننده زباله ساز و مشهور این روزها به داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) بیندازید تا ببینید چه به روز فرهنگ و هنر و به خصوص موسیقی این مرز و بوم آمده است.

هر چند این قبیل آثار مصرف روزانه و بعضا ساعتی دارند و از ماندگاری چندانی برخوردار نیستند اما تعداد دنبال کننده زباله سازها در اینستاگرام  و در فضای مجازی نشان دهنده حال روز رو به احتضار موسیقی است که بر اساس آن افزایش نیاز به مصرف تولیدات فرهنگی فست فودی چنان قوی شده که سیری زودگذر و کاذب آن مانع از  تغذیه سالم شده است !

جالب اینجاست که  زباله ساز مشهور ما در فقره اخیر خود داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) را خطاب قرار داده که «من اگه اندازه تو با بچه‌ها سر و کار داشتم الان ارتش داشتم، میگفتم بشینید کل بچه‌های دنیا مینشستن !»
که صد البته ناشی از توهم بیش از حد در ارزیابی توانایی واقعی خودش است. او حتما می داند که دلیل اقبال به او نه ناشی از هنر ویژه ای که دارد بلکه بیشتر ناشی از ضعف مفرط سیاست های راهبردی فرهنگ و هنر در کشور به خصوص در دهه اخیر است و البته متاثر از اثرات پیرامونی و فرامتنی آثارش که در آن می کوشد با ارجاعاتی مدام به شرایط سیاسی و اجتماعی و آثار هنری دیگر، نقش نوعی هنر اعتراضی را بازی کند. هنری که انعکاسی از شرایط اجتماعی بنا شده بر  اعتراض و عصیان است.

البته که حتی در چنین شرایط اجتماعی نیز امکان تولید آثار هنری قابل توجه منتفی نیست و در تاریخ هنر دنیا به خصوص در موسیقی و سینما کم نیستند تولیداتی که در شرایط ناگوار اجتماعی که به بیان ساده حال هیچکس در آن خوب نیست تولید شده اند و بازتاب روح عاصی و معترض و زخم خورده و مایوسی هستند که در جامعه زمانه شان جاری بوده و حتی علیرغم خالی بودن این آثار از امید اجتماعی و وادادگی شان به پوچی و به اصطلاح آبزرود، عیار هنری و دردمندی خاصی در آن دیده می شود که به هیچ وجه مستحق مبتذل خواندن یا زباله دانستن نیستند، بلکه برعکس برخی از این آثار حتی پایه گذار سبک هنری خاصی نیز شده اند.  اما شوربختانه در جامعه ما به دلایل متعدد و از همه مهمتر بی راهبرد بودن یا راهبردهای غلط داشتن در عرصه های فرهنگی و هنری، عرصه بسیار فراخی برای برخی بی هنران فراهم آمده که پهلوان پنبه وار بر همه کس بتازند و رجز بخوانند و با تولید زباله مدعی هنر اعتراضی باشند!

این انفعال و بی راهبردی و ناکارآمدی تا حدی عمیق است که حتی در مواجه با این قبیل آثار نیز به جای تامل یا دستکم به سکوت برگزار کردن، بلافاصله به اقدامات نمایشی و شعاری و بی فایده ای دست زده می شود که عمق این ناکارآمدی را صد چندان و البته ضریب نفوذ این تولیدات را در جامعه بیشتر هم می کند. مثلا دور نیست که عده ای کارنابلد میدان داری کنند که باید این زباله ساز را هر چه زودتر دستگیر کرد و به زندان انداخت !

زباله ها را نباید هم زد چون بوی ناخوشایندشان بیشتر می شود . بهترین کار تولید و ترویج آثار مناسب، از طریق میدان دادن و انگیزده دادن به همه هنرمندان کاربلد و خوش قریحه است (حتی آنان که با نظام و سیاست های رسمی اش میانه ای ندارند یا سلیقه دیگری در سبک زندگی و باورهایشان دارند) و نه تاراندن هنرمندان هر روز به یک بهانه ای؛ تا رفته رفته بوی این زباله ها از هوایی که تنفس می کنیم زدوده شود !

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.